- زراده
- زره گری زره سازی
معنی زراده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوست داشتن
کامش، پشتکار، آهنگ، خواست، یازش
خرده های آهن
گربه دشتی
توشه سفر
سبکی و خواری
آبدزدک
حیوانی است جزو پستانداران و نشخوار کننده و بزرگ جثه باندازه شتر، و گردن دراز و دستهای بلند و پاهای کوتاه دارد
برزگری کشاورزی دامپروری کشت، کشتزار کشتزار
دریا بحر
جایی که زره سازند
افزون کردن و افزون شدن
پارسایی پرهیزگاری، رویگردانی
واحد جراد یک ملخ
زینسازی
عراده، واحد شمارش توپ، از آلات جنگی شبیه منجنیق که برای پرتاب کردن سنگ به کار می رفته
ریزه های فلز که هنگام کوبیدن یا سوهان زدن آن می ریزد، سونش، ساوآهن
پستانداری نشخوار کننده با گردن و پاهای بلند و دو شاخ کوتاه بر روی پیشانی که بر روی بدنش خال های قهوه ای رنگ دارد، اشترگاو، زراف، شترگاوپلنگ، اشترگاوپلنگ
در علم نجوم از صورت های فلکی
در علم نجوم از صورت های فلکی
ناوچه تند رو، درفش، کرجی مونث طراد، کشتی تند رو، قایق زورق، علم درفش رایت
نوعی از آلات جنگ و قلعه گیری است که کوچکتر از منجنیق که بدان سنگ بر دشمن اندازند
سماروغ سماروغ
مونث مراد جمع مرادات
((زَ فِ))
فرهنگ فارسی معین
حیوانی است پستان دار و نشخوارکننده و بزرگ جثه به اندازه شتر، گردن دراز و دست های بلند و پاهای کوتاه دارد، زراف، اشترگاوپلنگ، شترگاوپلنگ
((عَ دِ))
فرهنگ فارسی معین
از ابزارهای جنگ شبیه به منجنیق که در قدیم برای پرتاب سنگ ازآن استفاده می کردند، واحد شمارش توپ