جدول جو
جدول جو

معنی زدایی - جستجوی لغت در جدول جو

زدایی
(زِ / زُ / زَ)
زدایندگی. زدودن: اندوه زدایی، انده زدایی، غم زدایی، گندزدایی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جدایی
تصویر جدایی
قطع رابطۀ زناشویی، طلاق، دوری، فراق، تفکیک مثلاً جدایی دین از سیاست
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی آنکه حاضر است جان خود را در راه کسی یا رسیدن به هدفی از دست بدهد، کنایه از بسیار ارادتمند و دوستدار، مخلص، کنایه از عیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
کار و پیشۀ گدا، برای مثال طمع از خلق گدایی باشد/ گر همه حاتم طایی باشد (جامی۴ - ۶۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادایی
تصویر ادایی
کسی که ناز بسیار کند کسی که بیشترکراهت و خشم به تصنع آرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
تنهائی، بعد، هجر، فراق
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که خود را سربهای دیگری کند فدوی قربانی، عاشق، داوطلب، دزد غارتگر
فرهنگ لغت هوشیار
عمل گدا شغل گدا دریوزه کدیه: طمع از خلق گدایی باشد گر همه حاتم طایی باشد، (جامی) یا به گدایی افتادن، گدا شدن تهیدست گردیدن: بعد از یکی دو سال پولها خرج شد و بگدایی افتادند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
((جُ))
دور از هم بودن، تنهایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خدایی
تصویر خدایی
((خُ))
الوهیت، خداوندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فدایی
تصویر فدایی
کسی که جان خود را برای کسی یا هدفی بدهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
((گَ یا گِ))
عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگی، کار گدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زدایش
تصویر زدایش
حذف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
متارکه، طلاق، هجران، انفصال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خدایی
تصویر خدایی
الهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
Beggarly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فدایی
تصویر فدایی
Sacrificial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
Apartness, Detachedness, Disaffiliation, Disassociation, Dissociation, Separation, Severance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
separação, desapego, desafiliação, desassociação, dissociação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
分离 , 脱离 , 解离
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
жебрацький
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فدایی
تصویر فدایی
жертвоприношення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
odrębność, oddzielenie, odłączenie, dezintegracja, separacja, rozstanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
жалкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
відокремленість , відокремленість , відокремлення , дисоціація , розділення , розрив
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فدایی
تصویر فدایی
ofiarny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
żebraczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
bettelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فدایی
تصویر فدایی
opfernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
Absonderung, Abgeschiedenheit, Abspaltung, Dissoziation, Trennung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فدایی
تصویر فدایی
жертвенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
отдельность , отстраненность , отделение , диссоциация , разделение , разрыв
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گدایی
تصویر گدایی
mendigo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فدایی
تصویر فدایی
sacrificial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جدایی
تصویر جدایی
separazione, distacco, disaffiliazione, disassociazione, dissociazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی