یاسمن، و در قاموس سجلاط (به طای حطی) آورده و ظاهراً معرب کرده اند یا به تای قرشت غلط خوانده اند. (رشیدی). یاسمین را یاسمن و یاسم و یاس نیز گویند و آن گلی است سپید و خوشبو. (آنندراج). رجوع به سجلاط شود
یاسمن، و در قاموس سجلاط (به طای حطی) آورده و ظاهراً معرب کرده اند یا به تای قرشت غلط خوانده اند. (رشیدی). یاسمین را یاسمن و یاسم و یاس نیز گویند و آن گلی است سپید و خوشبو. (آنندراج). رجوع به سجلاط شود
جمع واژۀ زله. (ناظم الاطباء). بمعنی لغزش ها مراد ازآن خطاها. (غیاث اللغات) (آنندراج) : زلات او به نظر عفو و اغماض ملاحظه می افتاد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 341). رسولان به شفاعت تجاوز از زلات اخلاطیان چند نوبت بفرستادند. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ زله. (ناظم الاطباء). بمعنی لغزش ها مراد ازآن خطاها. (غیاث اللغات) (آنندراج) : زلات او به نظر عفو و اغماض ملاحظه می افتاد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 341). رسولان به شفاعت تجاوز از زلات اخلاطیان چند نوبت بفرستادند. (جهانگشای جوینی)