جدول جو
جدول جو

معنی زجرد - جستجوی لغت در جدول جو

زجرد
(زُ جِ)
معرب دوگرد. ساخ. (از مهذب الاسماء: ساخ). در یک نسخه از مهذب الاسماء عبارت چنین است: و الرجرد معرب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زمرد
تصویر زمرد
(دخترانه)
نام سنگی قیمتی به رنگ سبز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
بدون همسر، تنها، در فلسفه آنچه منزه از ماده باشد مانند عقول و ارواح، برهنه، عریان، خالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجرد
تصویر تجرد
مجرد بودن، ازدواج نکردن، تنهایی، در تصوف دوری گزیدن از علایق دنیوی، برهنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمرد
تصویر زمرد
سنگی قیمتی و معمولاً سبز رنگ که در جواهرسازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(مِ زَ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه تربت حیدریه در4هزارگزی جنوب تربت حیدریه سر راه رشخوار، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 318 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات، چغندر، پنبه. شغل مردمش زراعت، گله داری وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ جِ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین. سکنۀ آن 993 تن. آب آنجا از چشمه. محصولات عمده آن غلات و بنشن و پنبه و انگور و بادام. از آثار قدیم آنجا محل معروف به هفت چشمه در این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
یکی از اقسام آلومین برنگ سبز که از سنگهای قیمتی است و هر چه پر رنگتر باشد گرانبها تر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجرد
تصویر تجرد
برهنه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجرد
تصویر عجرد
درشت و سخت، تند رو، بی برگ بی بار دلاور، برهنه لخت
فرهنگ لغت هوشیار
برهنه، عریان، تنها، مرد بی زن، بی زوجه، یکه و تنها، مقابل مادی و جسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
((مُ جَ رَّ))
تنها، بی همسر، دارای جنبه نظری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجرد
تصویر تجرد
((تَ جَ رُّ))
جمع تجردات، زن نداشتن، پیراستن، برهنه گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
آهنجیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
Abstracted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
abstrait
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
abstrak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
นามธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
ya kufikirika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
抽象的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
抽象的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
מופשט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
추상적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
abstrakcyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
বিমূর্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
अमूर्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
astratto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
abstraído
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
abstract
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
абстрактний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
отвлечённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
abstrahiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
abstrato
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
خلاصہ
دیکشنری فارسی به اردو