جدول جو
جدول جو

معنی زبنیانی - جستجوی لغت در جدول جو

زبنیانی
(زِ)
محمد بن ابراهیم بن محمد بن علی رازی صوفی مکنی به ابوعبدالله و ملقب به قوام. مقریزی در المقفی از او نام برده است. (تاج العروس). و رجوع به مادۀ فوق شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زینیان
تصویر زینیان
زنیان، گیاهی خودرو با گلهای سفید و دانه هایی زرد رنگ و خوش بو با طعم کمی تند و تلخ که گاهی روی نان می ریخته اند و برای تهیه اسانس کاربرد دارد، زینان، نینیا، ساسم، جوانی، نغن، نغنخوٰاد، نغنخوٰالان، نانخوٰاه، نان خوٰاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
کسی که در زندان به سر می برد، محبوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنیانی
تصویر پرنیانی
زیبا و لطیف مانند پرنیان مانند پرنیان، از جنس پرنیان
فرهنگ فارسی عمید
(قُ رَ نی ی)
نسبت به قبریان. رجوع به قبریان شود
لغت نامه دهخدا
(زِ رِ)
در نسبت، مسمی به زبرقان. را زبرقانی گویند. (از انساب سمعانی). رجوع به مادۀ زیر شود
لغت نامه دهخدا
(زِ رِ)
درمی بوده سیاه و درشت. رجوع به المغرب فی المعرب شود
لغت نامه دهخدا
(زِ رِ نی ی)
محمد بن مخلدبن زبرقان از ابومطیع حکم بن عبدالله قاضی بلخی روایت دارد. و ابوسعد و صاع بن مخلد ضراب سمرقند از او نقل حدیث کنند. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ)
ربیع مکنی به ابوالحصیب فرزند سلیمان بن فتح، از زبدقان (قریه ای از عربان) است. سلفی از او شعری روایت کند. (از معجم البلدان). رجوع به زبدقان شود
سعدالله مکنی به ابوالوفاء فرزند فتح شاعر است و سلفی بواسطۀ ابوالخیر سلامه بن المفرج تمیمی رئیس عربان از او نقل (شعر) کند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
قریه ای است بری. از آنجاست قوام ابوعبداﷲ محمد بن ابراهیم. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
جمع واژۀ زبانی. (ناظم الاطباء). فارسیان زبانی را بطور فارسی به الف و نون جمع کرده زبانیان گویند چنانچه حور را که جمع حوراء است بمعنی مفرد استعمال کنند و به الف و نون جمع کرده حوران گویند. (آنندراج). مردمان سرکش. (غیاث اللغات) ، دربانان دوزخ. (غیاث اللغات). رجوع به آنندراج و انجمن آرا و ’زبانی’ شود
لغت نامه دهخدا
(زُ نَ)
تثنیۀ زبانی در حالت رفع. رجوع به زبانی و زبانیا (...العقرب) و زبانیات شود
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ)
نسبت است به زبدقان. (از قراء عربان رود خابور). رجوع به مادۀ فوق و مادۀ ذیل شود
لغت نامه دهخدا
(قُ نی ی)
از محدثان است. ابن ماکولا گوید: وی از مردم آفریقااست از سحنون بن سعید مغربی روایت دارد. (سمعانی). محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا
ابوالرضا بن رجا منسوب به زاریان مرو و از اتباع تابعین است، وی از عکرمه و عبداﷲ بن یزید و دیگران روایت حدیث کرده است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به زاریان، رجوع به زاریان شود
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ دَ)
خوابانیدنی. قابل خوابانیدن. مجازاً در چیزی که قابل فرو کشتن و از بین رفتن باشد مستعمل است
لغت نامه دهخدا
(پَ)
منسوب به پرنیان. از پرنیان. دارای پرنیان:
هوا شد ز بس پرنیانی درفش
چو بازار چین زرد و سرخ و بنفش.
فردوسی.
ز بس نیزه و پرنیانی درفش
ستاره شده سرخ و زرد و بنفش.
فردوسی.
، برنگ پرنیان، به آب و تلألؤ پرنیان:
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زرّ نام ملک برنبشته
دگر آهن آبداده یمانی.
دقیقی
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ)
منسوب است به زندیا که از قرای نسف است. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
سخنگویی فصاحت و بلاغت، دانستن زبانهایی به جز زبان مادری، شاگردی تعلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبنیاتی
تصویر لبنیاتی
جیوانی جیوانفروش لبنیات فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرنیانی
تصویر پرنیانی
منسوب به پرنیاندارای پرنیان از پرنیان، برنگ پرنیان، شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبانرانی
تصویر زبانرانی
عمل و کیفیت زبانران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیادی
تصویر بنیادی
اصلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
کسی که در محبس باشد آنکه در زندان و از آزادی محروم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینیان
تصویر زینیان
تخمی است که آنرا بر روی نان پاشند نانخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرنیانی
تصویر پرنیانی
مانند پرنیان، دارای پرنیان، به رنگ پرنیان، کنایه از شمشیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
کسی که در محبس باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
محبوس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنیادی
تصویر بنیادی
اصولی، اساسی
فرهنگ واژه فارسی سره
دیدن مغازه لبنیاتی در خواب، نشانه سعادت در امر ازدواج است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از بنیادی
تصویر بنیادی
Fundamental
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
Prisoner
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بنیادی
تصویر بنیادی
фундаментальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زندانی
تصویر زندانی
заключённый
دیکشنری فارسی به روسی