زبرجدنشان، هر چیزی که با نگین های زبرجد زینت داده شده باشد، مرصع به زبرجد، آراسته به زبرجد، برای مثال همان تخت و هم طوق و هم گوشوار / همان تاج زرین زبرجد نگار (فردوسی - ۲/۴)زبرجدنشان، هر چیزی که با نگین های زبرجد زینت داده شده باشد، مرصع به زبرجد، آراسته به زبرجد، برای مِثال همان تخت و هم طوق و هم گوشوار / همان تاج زرین زبرجد نگار (فردوسی - ۲/۴)