- زبانران
- صاحب قیل و قال، پر گوی پرحرف، فضول، قصه خوان داستانسرا
معنی زبانران - جستجوی لغت در جدول جو
- زبانران
- پرگوی، فضول
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و کیفیت زبانران
سخن ران، پرگوی
زبان آور، سخنران، پرگوی، بلیغ
خوش بیان، آن که به جز زبان مادری خود یک یا چند زبان دیگر بداند
نام روز آبان در ماه آبان است و آن روز عید آن ماه میباشد
سخنگویی فصاحت و بلاغت، دانستن زبانهایی به جز زبان مادری، شاگردی تعلم
کسی که میتواند مطالب خود را نیکو ادا کند
وضع شخص و یا حالت شخص و یا شئونات شخص را بیان کردن
کسی که غیر از زبان مادری خود زبان دیگر هم می داند، کنایه از زبان آور، سخن دان، فصیح و بلیغ، برای مثال زبان دانی آمد به صاحبدلی / که محکم فرومانده ام در گلی (سعدی۱ - ۸۱)
جشنی که ایرانیان در روز دهم از ماه آبان برپا می کردند
جشنی که ایرانیان قدیم در روز آبان از ماه آبان (دهم آبان) به مناسبت یکی شدن نام روز با نام ماه می گرفتند
سخن گویی، سخنرانی، برای مثال این چه زبان واین چه زبان رانی است / گفته و ناگفته پشیمانی است (نظامی۱۳ - ۶)
حرکت دهنده باد، فرشته ای که باد را حرکت دهد
فرشتۀ حرکت دهندۀ باد، برای مثال آدمی چون کشتی است و بادبان / تا کی آرد باد را آن بادران (مولوی - ۳۴۶)
خزانمیان دو ماه رومی کانون یکم و دوم دویم دوماه میان زمستان ازماههای رومی، کانون اول وکانون دوم
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جو زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد
قطره های آبی که از ابر بر روی زمین میریزد، بارش
ساخته فارسی گویان زبانی به زبان
زاری کنان، گریه کنان، نالان
قطره های آب که در نتیجۀ سرد و مایع شدن بخارهای آب موجود در جو زمین حاصل می شود و بر زمین فرو می ریزد
باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید
باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید
باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید
باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید
باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
قطره های آبی که به صورت پیاپی از ابر می بارد. مجازاً، ریزش فراوان و پیاپی چیزی
باران آمدن و خون شستن: کنایه از بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن
باران آمدن و خون شستن: کنایه از بلای عظیم آمدن و باعث قتل عام شدن