- زبانا
- ساخته فارسی گویان زبانی به زبان
معنی زبانا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اپیگلوت
جمع زبنی، گردنکشان نافرمانان، دوزخبانان
چیزی که مشابهت بزبان داشته باشد مانند زبانه آتش و زبانه تیغ
زبان کوچک، برگه کوچک و برجسته ای که در محل التصاق برگ غلات در سطح فوقانی پهنک در انتهای فوقانی شکاف غلات مشاهده میشود، هر یک از فلسهای کوچکی که در پای دم گل گیاهان تیره غلات وجود دارد
ویژگی مطلبی که با زبان گفته شود، شفاهی
زبانیه، مالک دوزخ، دوزخبان،برای مثال پس بفرمود تا زبانی زشت / سوی دوزخ دواندش ز بهشت (نظامی۴ - ۷۲۲)
زبانیه، مالک دوزخ، دوزخبان،
بیرون آمدگی زبان مانند هر چیزی مثلاً زبانۀ ترازو، زبانۀ قفل، زبانۀ ساعت،
پره، شعله مثلاً زبانۀ آتش (شعلۀ آتش)، زبانۀ شمع (شعلۀ شمع)
زبانه زدن: شعله کشیدن آتش
زبانه کشیدن: شعله کشیدن آتش، زبانه زدن
پره، شعله مثلاً زبانۀ آتش (شعلۀ آتش)، زبانۀ شمع (شعلۀ شمع)
زبانه زدن: شعله کشیدن آتش
زبانه کشیدن: شعله کشیدن آتش، زبانه زدن
زبان کوچک
در علم زیست شناسی برگه یا پولکی که در قاعدۀ برگ یا دم گل برخی از گیاهان وجود دارد
در علم زیست شناسی برگه یا پولکی که در قاعدۀ برگ یا دم گل برخی از گیاهان وجود دارد
وکیل دوزخ، موکل آتش، جمع زبانیان
هر چیز که مانند زبان باشد، زبانه ترازو، زبانه قفل، زفانه
Obscene, Verbal
непристойный , словесный
obszön, verbal
непристойний , усний
obsceniczny, werbalny
下流的 , 口头的
obsceno, verbal
osceno, verbale
obsceno, verbal
obscène, verbal
obsceen, verbaal
अश्लील , मौखिक
cabul, verbal
فاحشٌ , لسانيٌ
גס , מילולי
不道徳な , 言葉の
음란한 , 언어의
müstehcen, sözlü
machafu, neno
อุจาด , ด้วยวาจา
অশ্লীল , মৌখিক
فحش , زبانی