معنی زبانک زبانک زبان کوچکدر علم زیست شناسی برگه یا پولکی که در قاعدۀ برگ یا دم گل برخی از گیاهان وجود دارد تصویر زبانک فرهنگ فارسی عمید
زبانک زبانک زبان کوچک، برگه کوچک و برجسته ای که در محل التصاق برگ غلات در سطح فوقانی پهنک در انتهای فوقانی شکاف غلات مشاهده میشود، هر یک از فلسهای کوچکی که در پای دم گل گیاهان تیره غلات وجود دارد فرهنگ لغت هوشیار
زبانی زبانی ویژگی مطلبی که با زبان گفته شود، شفاهیزَبانیَه، مالک دوزخ، دوزخبان، برای مِثال پس بفرمود تا زبانی زشت / سوی دوزخ دواندش ز بهشت (نظامی۴ - ۷۲۲) فرهنگ فارسی عمید
زبانه زبانه بیرون آمدگی زبان مانند هر چیزی مثلاً زبانۀ ترازو، زبانۀ قفل، زبانۀ ساعت،پره، شعله مثلاً زبانۀ آتش (شعلۀ آتش)، زبانۀ شمع (شعلۀ شمع)زبانه زدن: شعله کشیدن آتشزبانه کشیدن: شعله کشیدن آتش، زبانه زدن فرهنگ فارسی عمید