جدول جو
جدول جو

معنی زاومه - جستجوی لغت در جدول جو

زاومه
(مَ / مِ)
بنا و گلکار. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاویه
تصویر زاویه
زاویه (Angle) دوربین در فیلم برداری و عکاسی نقش بسیار مهمی در روایت داستان و انتقال احساسات به بیننده دارد. انتخاب زاویه دوربین می تواند تأثیر بزرگی بر نحوه درک و تفسیر صحنه ها و شخصیت ها داشته باشد. در ادامه، انواع مختلف زاویه های دوربین و کاربردهای آنها بررسی شده اند:
انواع زاویه های دوربین
1. زاویه مستقیم (Eye Level) :
- در این زاویه، دوربین در سطح چشم قرار می گیرد و به صورت مستقیم به سوژه نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای صحنه های گفتگو و تعاملات عادی استفاده می شود و حس طبیعی و واقع گرایانه ای را منتقل می کند.
2. زاویه بالا (High Angle) :
- در این زاویه، دوربین بالاتر از سطح چشم قرار می گیرد و به سمت پایین به سوژه نگاه می کند. این زاویه معمولاً حس کوچک بودن، ضعف یا تسلط بر سوژه را القا می کند.
3. زاویه پایین (Low Angle) :
- در این زاویه، دوربین پایین تر از سطح چشم قرار می گیرد و به سمت بالا به سوژه نگاه می کند. این زاویه معمولاً حس بزرگ بودن، قدرت یا تسلط سوژه را تقویت می کند.
4. زاویه کج (Dutch Angle or Tilted Angle) :
- در این زاویه، دوربین به صورت مورب یا کج قرار می گیرد. این زاویه معمولاً برای ایجاد حس عدم تعادل، تنش یا بی ثباتی در صحنه ها استفاده می شود.
5. زاویه از بالا (Bird's Eye View) :
- در این زاویه، دوربین به صورت عمودی از بالا به پایین به صحنه نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای نمایش نقشه ها، مناظر بزرگ یا صحنه های شلوغ استفاده می شود و به بیننده دید کلی از صحنه می دهد.
6. زاویه از پایین (Worm's Eye View) :
- در این زاویه، دوربین به صورت عمودی از پایین به بالا به صحنه نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای نمایش قدرت یا بزرگی سوژه ها و ایجاد حس عظمت و اهمیت استفاده می شود.
کاربردهای زاویه های دوربین
1. انتقال احساسات و حالت ها :
- زاویه های دوربین می توانند به تقویت احساسات و حالت های مختلف کمک کنند. برای مثال، زاویه پایین می تواند احساس قدرت و تسلط را تقویت کند، در حالی که زاویه بالا می تواند حس ضعف و کوچکی را ایجاد کند.
2. ایجاد تنش و درام :
- استفاده از زاویه های کج یا مورب می تواند حس تنش و بی ثباتی را در صحنه ها تقویت کند. این تکنیک معمولاً در فیلم های هیجان انگیز و ترسناک استفاده می شود.
3. نمایش روابط بین شخصیت ها :
- زاویه های دوربین می توانند به نمایش روابط بین شخصیت ها کمک کنند. برای مثال، استفاده از زاویه بالا برای شخصیت ضعیف تر و زاویه پایین برای شخصیت قوی تر می تواند قدرت و تسلط را نمایش دهد.
4. تاکید بر جزئیات :
- زاویه های مختلف دوربین می توانند به تاکید بر جزئیات مهم در صحنه کمک کنند. برای مثال، زاویه مستقیم می تواند به نمایش دقیق جزئیات چهره ها و عواطف کمک کند.
5. خلق تصاویر زیبا و هنری :
- انتخاب زاویه های مناسب می تواند به خلق تصاویر زیبا و هنری کمک کند. برای مثال، استفاده از زاویه از بالا برای نمایش مناظر بزرگ یا زاویه کج برای ایجاد ترکیب بندی های خاص و جذاب.
مثال های معروف از زاویه های دوربین در سینما
1. Citizen Kane (1941) : استفاده از زاویه پایین برای ایجاد حس عظمت و قدرت.
2. Psycho (1960) : استفاده از زاویه بالا در صحنه های ترسناک برای ایجاد حس ضعف و ترس.
3. The Third Man (1949) : استفاده از زاویه کج برای ایجاد حس بی ثباتی و تنش.
زاویه دوربین یکی از ابزارهای مهم و کارآمد در دست کارگردانان و فیلم برداران است که با استفاده از آن می توانند داستان را به شیوه ای موثرتر و جذاب تر روایت کنند. انتخاب هوشمندانه و خلاقانه زاویه های دوربین می تواند تأثیر زیادی بر نحوه درک و تجربه بیننده از فیلم داشته باشد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
فضای میان دو خط یا دو سطح متقاطع
کنایه از طرز نگرش به چیزی، دیدگاه
کنج، گوشه
عبادتگاه زاهدان و صوفیان، خانقاه، اتاقی در خانقاه برای ذکر گفتن یا نماز خواندن
محل زندگی، خانه
کنایه از آشیانۀ پرنده
زاویۀ قائمه: زاویه ای که از عمود شدن خطی بر خط دیگر پدید می آید
زاویۀ حاده: زاویه ای که کمتر از نود درجه باشد، کوچک تر از زاویۀ قائمه، گوشۀ تند
زاویۀ منفرجه: زاویه ای که بیشتر از نود درجه باشد، بزرگ تر از زاویۀ قائمه، گوشۀ باز
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
وقعه الزاویه، واقدی گوید وقعۀ زاویۀ بصره در محرم سال 83 هجری قمری رخ داد. (تاریخ طبری چ نلدکه ج 8 ص 1101). و رجوع به زاویه (یوم ال...، شود
سیدی احمد بن ادریس یکی از زاویه های بسیار معروف در الجزائر است. (از دائره المعارف بستانی). و رجوع به زاویه شود
سیدی بن علی شریف از زاویه های معروف و بزرگ الجزائر است. (از دائره المعارف بستانی). و رجوع به زاویه شود
سیدی عبدالرحمن از زاویه های بزرگ و مشهور الجزائر است. (از دائره المعارف بستانی). و رجوع به زاویه شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام شهری بوده است به خراسان و بعد از آنکه قطب الدین حیدر ترک از ترکستان بیامد و درآنجا منزل گزیده و بجوار رحمت ایزد رسیده در آنجا مدفون شده به تربت حیدریه مشهور و موسوم شده و او در پانصد و نود و هفت رحلت یافته است. (آنندراج). شهری است در خراسان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). سمعانی آرد: زاوه از قریه های بوشنج (پوشنگ) واقع میان هرات و نیشابور و نزدیک بوزجان است. از آن جا است جمیل بن محمد زاوهی. حمداﷲ مستوفی آرد: قصبۀ او ولایت زاوه و در آنجا قلعۀ گلین محکم باشد و قریب پنجاه پاره دیه از توابع آن است وبعضی را آب رود است و بعضی را آب از قنات، حاصلش ابریشم و غله و پنبه و انگور و میوۀ فراوان است. مزارشیخ قطب الدین حیدر که مقدم حیدریان است در آنجا است. (نزهه القلوب ج 2 چ لیدن ص 154). این شهر از طرف چنگیز در 617 هجری قمری مورد محاصره قرار گرفت و پس از سه روز که حصار آن گشوده شد، دست بقتل عام اهالی زد و آن را ویران ساخت. در 742 هجری قمری نیز در دوفرسخی آن، جنگ میان ملک معزالدین ابوالحسن محمد کرت با خواجه وجیه الدین مسعود سربدار و شیخ حسن جوری رخ داد و سلسلۀ کوچک سربداران در این جنگ بدست معزالدین کرت منقرض گشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 32 و 360).
مرحوم علامۀ قزوینی آرد: تربت حیدریه را سابق زاوه مینامیده اند و پس از آنکه قطب الدین حیدر، از مشاهیر عرفای اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم متوفی در سنۀ 618 در آنجا مدفون شد بمرور زمان آن شهر به اسم تربت حیدریه مشهور گردید و معذلک فصیح خوافی زاوه را بخواف اضافه کرده و (گفتۀ وی) صریح است در این که زاوه و محال آن در آن عصر جزو خواف محسوب می شده است. و یکی ازدلایل قطعی که تربت حیدریۀ کنونی همان زاوۀ متقدمین است این عبارت ابن بطوطه است در سفرنامۀ خود (ج 1ص 252 از طبع مصر) : ثم سافرنا منها (ای مدینه سرخس) الی مدینه زاوه و هی مدینه الشیخ الصالح قطب الدین حیدر و الیه تنسب طائفه الحیدریه... (تعلیقات شدالازارص 539). و رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 251، 346، 355، 592 و معجم البلدان و جهانگشای جوینی ج 1 ص 113 و ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 199 و 250 و زاوۀ خواف و زاوۀ سنجان شود
لغت نامه دهخدا
(زُ مَ)
زهمه. (منتهی الارب) (آنندراج). باد گنده، بوی ریم و چربش، بوی گوشت چرب برگشته بوی. (ناظم الاطباء). رجوع به زهومت و زهمه و زهمت شود
لغت نامه دهخدا
(وَ رَ)
زاوره القطاه، آنجا که مرغ سنگخوار برای جوجه های خود آب حمل میکند. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وِ رَ)
چینه دان. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وُ لَ)
دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. واقع در 28هزارگزی شمال باختری گهواره نزدیک پروانه در منطقه ای کوهستانی و سردسیر. سکنۀ آن 320 تن مسلمان اند و بزبان کردی و فارسی تکلم میکنند. آب این ده از رود خانه برشاه تأمین میشود و محصول آن غلات، حبوب، میوه، لبنیات، صیفی، توتون و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است و دارای راه مالرو میباشد. اهالی آن از تیره قلخانی بهرامی هستند و در دو محل بفاصله یک کیلومتر قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
یوم ال زاویه، یوم للحجاج علی عبدالرحمن بن محمد بن اشعث. (مجمع الامثال میدانی). طبری آرد: حجاج در یوم الزاویه 11هزار تن را بقتل رسانید و هیچ یک از افراد لشکرعبدالرحمن را زنده نگذاشت. جز یک تن که پسرش از کتاب حجاج بود. حجاج بدو گفت: آیا دوست داری پدرت را مورد عفو قرار دهم ؟ گفت: آری. حجاج از قتل وی صرف نظر کرد. این گروه بیشمار را حجاج بدین گونه فریب داد که بفرمود جارچیان اعلام کنند که جز چند تن از رجال و اشراف در امانند. لشکریان ابن اشعث که در حال فرار بودند از این سخن اطمینان یافتند که جز آن عده از اشراف، دیگران در امانند. همگی به جایگاه مخصوص وی روی آوردند و بدستور حجاج اسلحۀ خود را بزمین گذاشتند. حجاج گفت: اکنون کسی را که هیچ گونه خویشاوندی با شما ندارد امیر شما خواهم ساخت. سپس عماره بن تمیم لخمی را به امارت بر آنان منصوب ساخت و عماره آنان را قتل عام کرد. (تاریخ طبری چ نلدکه ج 8 ص 1123). و نیز در آن کتاب آمده است: در حدیث ابی مخنف است که ابوالمخارق گوید: ما از نخستین بامداد سه شنبه نخستین روز ماه ربیع الاول 83 هجری قمری تا صد روز تمام با حجاج نبرد سربسر کردیم و در چهارشنبۀ 14 جمادی الاخر همان سال ازوی شکست خوردیم. (تاریخ طبری چ نلدکه ج 8 ص 194).
مؤلف تاریخ سیستان آرد: (عبدالرحمن بن محمد بن اشعث پس از رفتن به کابل) به دل اندر همی داشت که با حجاج خلاف کند ازبدمعاملتی او وزان چیزها که زو همی موجود آمد از خونهای ناحق و بی نگرش و با وی مردم بسیار بودند... دل این مردمان نواحی بخویشتن کشید... و یاد همی کرد که آنچه حجاج همی کند نه از طریق شریعت است و از مردمان هر جای بیعت همی ستد. چون سخن فاش گشت ابی بن سفیان بن ثورالسدوسی بنزدیک حجاج شد و او را آگاه کرد... پس حجاج سپاه جمع کرد و کار ساخته کرد و برفت که عبدالرحمن اندر یابد و عبدالرحمن ساخته برفت تا بحرب حجاج شود بصره فراهم رسیدند و حجاج از بصره بود، پیش عبدالرحمن از بصره بیرون شد و عبدالرحمن آن روز به بصره بر منبر شد و کردارهای حجاج یاد کرد... اندر آن روز چهارهزار مرد عابد از عراقین بر او جمع شدند دون دیگر مردمان خلع حجاج را. باز دیگر روز رفت از پس حجاج و به زاویه حرب کردند حربی سخت و بسیار مردم کشته شد. آخر عبدالرحمن هزیمت کرد و به دیرالجماجم هشتاد و یک حرب کردند و آن هشتاد حجاج بهزیمت شد. این راه هشتاد و یکم عبدالرحمن هزیمت شد. و بیشتر یاران او کشته شد یا غرق شد و بعضی گم شد به بیابانها. از آن همه عامر الشعبی بود که به ماوراءالنهر فرا دید آمد وسعید بن جبیر به مکه فرا دید آمد. (تاریخ سیستان چ بهار صص 115- 116)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
موضعی است در بصره. (اقرب الموارد). موضعی است در بصره که در آن جا میان حاجیان و عبدالرحمن بن اشعث جنگ واقع شد. (منتهی الارب) (تاج العروس). موضعی است نزدیک بصره و جنگ معروف عبدالرحمن بن محمد بن اشعث با حجاج بسال 83 هجری قمری در آنجا واقع گردیده است. (از معجم البلدان). طبری آرد: علی (ع) چون بزاویۀ بصره رسید (پیش از شروع جنگ جمل) چند روزی اقامت کرد... سپس از زاویه خارج گردید و در محل قصر عبیدالله بن زیاد بسال 36 هجری قمری با طلحه و زبیر و عایشه و لشکریان ایشان روبرو گردید. (تاریخ طبری چ نلدکه ج 6 ص 3174). خوندمیر آرد: آن حضرت بعد از طی منازل بنواحی بصره رسیده زاویه را مضرب خیام عساکر... گردانید. (حبیب السیر ج 1 ص 529). و رجوع به زاویه (وقعه ال...) و زاویه (یوم ال...) شود
ده مرکزی دهستان زاویه بخش شوش شهرستان دزفول. واقع در 18هزارگزی شمال خاوری شوش و 6هزارگزی خاور راه آهن تهران به اهواز. منطقۀ آن دشت، گرم سیر و مالاریائی و سکنۀ آن 300 تن لری و فارسی زبان اند. این ده دارای آب از رود خانه دز و محصول آن غلات، برنج وکنجد است. شغل اهالی آن زراعت و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین آن از طایفۀ عشایر لر می باشند. این آبادی به زاویۀ قلعه نو معروف است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). و رجوع به مادۀ بالا شود
اقلیمی از اقالیم اشکونیه به اندلس. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مؤنث از زوی، یزوی، زیاً، گردآورنده. و زاویه بمعنی رکن خانه نیز از این معنی مأخوذ است، زیرا گوئی یک قسمت از خانه را فراهم آورده است. (تاج العروس). گردآورنده. (شمس اللغات)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
کنج و بیغوله. (منتهی الارب) (آنندراج). کنج و گوشه. (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). در لغت بمعنی رکن است. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 623)، رکن خانه و از این معنی مأخوذ است. (اقرب الموارد) .زاویۀ خانه رکن آن است. زیرا گوئی یک قسمت از خانه را فراهم آورده است. (تاج العروس). رکن خانه. (ناظم الاطباء). بیغوله. (تاج الاسامی)، گوشۀ خرد چشم. (مؤید الفضلاء). گوشۀ چشم. (لطائف اللغه)، کرانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (فرهنگ نظام)، خانه. مسکن. مکان:
تنهاروی ز صومعه داران شهر قدس
گه گه کند بزاویۀ خاکیان مقام.
خاقانی.
انکه بوده ست امه الهاویه
هاویه آمد مر او را زاویه.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج 1 ص 55).
، لانه:
بلبل چغانه بشکند ساقی چمانه پر کند
مرغ آشیانه بفکند، و اندر شود در زاویه.
منوچهری.
، اطاق. غرفه. حجره. (ناظم الاطباء) : در جامع عتیق مصر زاویه هائی است که در آن تدریس فقه میشود. (از خطط مقریزی ج 4 ص 20)، خلوتخانه. (ناظم الاطباء). اطاقی در خانقاه یا جای دیگر که بخلوت و ریاضت شیخ یا فقراء اختصاص داده میشود: شیخ ابوالعباس شیخ ما را زاویه خانه ای داد برابر حظیرۀخویش و شیخ شب در آنجا بودی و بمجاهدت مشغول بودی وهمواره چشم بر شکاف در می داشتی و مراقبت احوال شیخ ابوالعباس میکردی. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 34). شیخ حسن تنگکی در دکان خویش زاویه ای داشت که پرده برآن آویخته و هر گاه فرصت مییافت در آنجا بعبادت می پرداخت. (از شدّالازار ص 154 و 155). زاهد فی زاویه بیته. رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود، اطاقی در خانه یا جای دیگر که بنماز اختصاص داده میشود. نمازخانه. مسجد کوچک خانه، جائی که در خانقاه برای نشستن شیخ و قطب معین میشود. شاه نشین. مقام، صومعه. (ناظم الاطباء). و رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود. حجرۀ کوچک. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود، محل خاص قرائت قرآن. (فرهنگ دزی، زوی)، رباط. مرحوم قزوینی بنقل از قاموس لین گوید: رباط بعلاوۀ معنی کاروانسرای معروف یکی بمعنی موضعی است که صلحا و صوفیه در آن مسکن نمایند مانند خانقاه و دیگر موضعی که فقرا از طلاب و غیر هم در آن منزل کنند مانند زاویه. (تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص لب)، تکیه. محل اطعام فقراء و پذیرائی از واردین: یکی از زاویه های نو تکیۀ سلطان سلیم است. وی آن را در محل قبر شیخ محیی الدین بن عربی (در صالحیه) بسال 922 بساخت و اموالی بر آن وقف کرد. (از خطط الشام ج 6 ص 132). از زاویه های جدید دمشق تکیۀ سلیمانیه منسوب به سلطان سلیمان قانونی است. (خطط الشام ج 6 ص 146). بر طبق احصائی که اخیراً بعمل آمده دمشق دارای 11 تکیه است و زاویه ها نیز در این رقم حساب شده است. (خطط الشام ج 6 ص 140)، خانقاه. (ناظم الاطباء). ابن بطوطه آرد: در مصر زاویه های بیشماری وجود دارد که آنها را خوانق، جمع خانقاه مینامند امراء مصر توجهی خاص به تأسیس زاویه دارند و بر یکدیگر در این باره سبقت میجویند. در مصر هر یک از طوائف فقراء زاویه ای خاص دارند و فقراء که بیشتر از عجم اند، مردمی مؤدب و آشنا بطریقت تصوف میباشند. هر زاویه زیر نظر یک شیخ و یک نگهبان بترتیبی جالب اداره میشود. از آداب صرف غذا در زاویه آن است که خدمتکار مخصوص زاویه برای هر یک از فقراء مقداری غذا که دلخواه آن فقیر است تعیین میکند و در ظرفی جدا نزد وی میگذارد، و کسی را حق شرکت با او در آن ظرف نیست. برای هر یک از فقراء دوبار غذا در روز و دو بار لباس در سال و ماهانه از 20 تا 30 درهم، مقرر است و نیز در هر هفته یک بار (هر شب جمعه) شیرینی و صابون برای شستشوی رخت و مصرف حمام و روغن برای چراغ به ایشان داده میشود.
به متزوجین زاویۀ جداگانه ای اختصاص دارد و فقرا همگی موظفند شبها در زاویه بیتوته کنند و در مواقع صرف نهار در آنجا حاضر باشند. برای پذیرفتن شخص تازه وارد بزاویه، مراسمی خاص اجرا میکنند، بدین گونه که آن شخص، کمربسته و سجاده بر دوش در حالی که ابریقی بدست چپ و عصائی بدست راست دارد بر در می ایستد، تا دربان خادم زاویه را مستحضر سازد. خادم قبلاً پرسشهائی درباره وطن، شیخ (مراد) و زاویه هائی که در اثناء راه در آن اقامت کرده از وی میکنند و پس از اطمینان به راست گوئیش، به احترام او را در زاویه می پذیرند و پس از انجام مراسمی خاص بحضور شیخ راهنمائیش میکنند. و نیز ازمراسم زاویه نشینان آن است که برای نماز قبلاً خادم سجادۀ یکایک آنان را بمسجد (واقع در زاویه) می برد سپس همگی بحالت اجتماع در ملازمت شیخ بنماز میروند و همچنان باز می گردند. (از رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 1 ص 71، 72، 73، 74).
گفته شده است که نخستین خانقاه که در اسلام برای صوفیان ساخته شده زاویه ای است واقع در رملۀ بیت المقدس. (از خطط الشام ج 6 ص 134)، در اصطلاح مسلمانان در قرون وسطی، مرکزی است دارای تشکیلاتی وسیع برای تحصیل علوم، نگاهداری و تربیت اطفال مسلمین و محصلین بی بضاعت، پذیرائی واردین با نظم و ترتیب مخصوص. تشکیلات، که مرکز بوجود آمدن آن الجزائر بوده و اندک اندک توسعه یافته غیر از خانقاه و رباط است و با امتیازات بسیاری از آن دو جدا میشود. دزی آرد: زاویۀ نخست در یونان بمعنی حوزۀ یک کشیش بکار برده شده و پس از آنکه زندگی صومعه نشینی در میان مسلمانان راه یافت زاویه نیز بمعنیهائی نزدیک بمعنی نخستین بکار برده شد. (دزی، زوی). ابن بطوطه آرد: در استانبول مانستارهائی بدست سلاطین ساخته میشود که مشتمل بر کنیسه هائی است و دخترانی زیبا و تارک دنیا در آنجا سکونت دارند. این مراکز مانند زاویه های مسلمانان دارای مراسمی جالب و دقیق است. (از رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 2 صص 436- 440). مقریزی آرد: تأسیس زاویه و رباط اصلی در سنت حضرت رسول (ص) دارد، زیرا که وی خود قسمتی از مسجد خود را برای اقامت فقیران صحابۀ خویش که خان و مانی نداشتند اختصاص داد و بهمین مناسبت ایشان به اصحاب صفه شهرت یافتند. (خطط مقریزی چ مصر ج 4 ص 289).
محمد کردعلی آرد: زاویه نظیر خانقاه و رباط است جز آنکه مجالس ذکر در آن برپا میشود. پس از قرن 6 هجری. زاویه های بسیار تأسیس شد و تعداد آن به تبع تعداد طریقت ها و مشایخ طریق، فزونی یافت، چنانکه در عصر صاحب کتاب الدارس فی تاریخ المدارس، 26 زاویه در دمشق وجود داشت. (خطط الشام تألیف محمد کرد علی ج 6 ص 140). و در ص 138 آن کتاب آمده: رباط آن است که بترکی تکیه گویند و بر طبق گفتۀ امیری خانقاه بکاف یعنی خانکاه که درفارسی دارالصوفیه است و متعرض فرق آن با زاویه و رباط نشده اند. و در ص 142 آمده: زاویه های صوفیان همان خانقاهها است و به صورت کنونی تا قبل از قرن 6 وجود نداشته است و سلطان صلاح الدین یوسف نخستین کسی است که تأسیس زاویه کرد و برای فقرائی که وارد زاویه شوندوظیفه ای مقرر داشت و بر طبق گفتۀ مقریزی خانقاه ها در حدود 400 هجری قمری بمنظور خلوت صوفیان بوجود آمده است. ملک ظاهر (بیبرس) نیز که از معتقدین شیخ خضر عدوی بود بگفتۀ ابن طولون، در مصر و شام زاویه هائی بنام وی تأسیس کرد. (از خطط الشام ج 6 ص 142). بستانی آرد: زاویه در اصطلاح مسلمین مرکز تکمیل عقل و تحصیل علم و ادب است و معمولاً اهل مغرب (افریقیه) و خاصه الجزائر هر زاویه ای را بنام یکی از پادشاهان مرابط میخوانده اند. و زاویه تشکیل می شود از: 1- مسجد و قبه ای که مدفن مرابطی است که آن زاویه بنام او است. 2 -محلی خاص برای قرائت قرآن. 3- مدرس. 4- محلی مخصوص تعلیم کودکان. 5- خانه مخصوص زندگی طلاّبی که در حال تکمیل دروس اند و برای بدست آوردن رتبت قضاء یا تدریس میکوشند. 6- منزلی برای پذیرائی از درویشان و مسافرین. در برخی از زاویه ها مقبرۀ مخصوص صلحاء و یا استادانی که ترجیح میدهند در جوار قبر مرابط دفن شوند اضافه شده است. تأسیس این زوایا از گرانبهاترین خدمات اجتماعی و عالی ترین نمونۀ تمدن است، زیرا علاوه بر تأثیری که در توسعۀ تعلیم و تربیت میان همه طبقات دارد، متکفل نیازمندی های ضروری مستمندان است ودر نتیجه حتی یک تن سائل بکف و درمانده وجود ندارد.و رجوع به دایره المعارف اسلام، زاویه و رباط شود، (اصطلاح هندسی) در علم هندسه، گوشه ای است که از رسیدن دو سر خط بهم پیدا میشود. (فرهنگ نظام). بیرونی آرد: سپری شدن سطح بود و رسیدن او بنقطه ای که گرد بر گرد او دو خط باشد یک با دیگر پیوسته نه بر راستی. (التفهیم بیرونی ص 7). در کشاف اصطلاحات الفنون آمده: هرگاه دو خط بدون این که یکی شوند در نقطه ای از سطح تلاقی کنند هیئتی انحدابی در آن نقطه (میان دو خط) عارض شود و آن زاویه است. بنابراین تعریف زاویه از کیفیات مخصوص به کمیات، حاصل در کمیات، است. برخی نیز آن را از مقولۀ کم دانسته اند و صاحب تذکره بر طبق همین مبنی، در تعریف زاویه گوید: زاویه سطحی است که دو خط محیط بدانند و در نقطه ای از آن تلاقی می کنند و برخی آن را از مقولۀ اضافه دانند و از این رو است که اقلیدس گوید: زاویه، تماس دو خط است بدون یکی شدن. اتحاد. و بطلان این تعریف آشکارا است، زیرا تماس را نمیتوان به کوچکی و بزرگی توصیف کرد بر خلاف زاویه. برخی نیز آن را از مقولۀ وضع و برخی دیگر، امری عدمی دانسته و گفته اند زاویه منتهی شدن دو خط است در یک نقطۀ مشترک میان دو خط محیط. بنابراین، بر طبق آنچه در شرح مواقف در مبحث کیفیات مختص بکمیات آمده زاویه به پنج گونه، تعریف شده است.
و زاویه در هر یک از علوم بمعنی خاصی متخذ از معنی مصطلح در هندسه بکار میرود.
- زاویۀ آکرمیه، زاویۀ حادث میان نوک استخوان بازو و ترقوه. (معجم طبی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ آلفا، زاویۀ حادث از تقاطع خط بصری و خط محور بصر. (معجم طبی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ ارتفاع. رجوع به زاویۀ نظر و شود.
- زاویۀ انعکاس، زاویۀحادث از انعکاس نور. (از دائره المعارف بستانی)، زاویۀ حاصل از بالا رفتن و فرود آمدن جسمی در فضا. (از دائره المعارف بستانی).
- زاویۀ انفتاح، آن است که میان دو خطی که از بوره عدسه بسوی دو طرف قطر آن ممتد است حادث میشود. (معجم طبی انگلیسی، عربی).
- زاویه انکسار، زاویه ای است حادث از تقاطع شعاع منکسر با خط عمودی واقع بر سطح کاسر. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ بصری، زاویۀ واقع میان دو خطی که از نقطۀ ابصار در شبکیۀ چشم بطرف جسم مرئی امتداد دارد. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ تکسیر، زاویۀ واقع میان دو سطح شکننده نور در یک منشور. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ تماس، زاویه ای است حاصل از حرکت جسمی بر یک سطح در نقطۀ تماس آن دو (زیرا دو خط فرضی در نقطۀ تماس تقاطع میکنند). (از دائره المعارف بستانی).
- زاویۀ چهره، بر طبق طریقۀ کامپر هنرمند هلندی در قرن 18 عبارت است از زاویۀ تلاقی دو خط که یکی از خار بینی و مجرای گوش خارجی میگذرد و دیگری از دندانهای ثنایا و برآمدگی میانی پیشانی عبور کند. این زاویه در انسان (نژاد قفقاز) 70 الی 80 درجه و در نژاد زرد 75 و در نژاد سیاه 60 تا 70 گری 31 و سک 35 درجه است و میتوان گفت که زاویۀ چهره هرگز به 90 درجه نمیرسد. قدماء سرهای پهلوانان ایده آل را طوری ساخته اند که زاویۀ چهره از 90 درجه هم تجاوز نموده. (کالبدشناسی هنری ص 162).
- زاویۀ حد فاصل، زاویه ای است واقع در میان یک خط عمودی و شعاع نوری که ازوسط جسمی لطیف عبور کند بر جسمی سخت تر از آن می تابدو منکسر شود. (معجم طبی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ حمل، آن است که از تقابل دو محور زند و ساعد و در نقطۀ فرد ساعد حادث شود. (معجم انگلیسی، عربی).
- زاویۀ خنجری، زاویۀ حادث در دو طرف شکافی که بوسیلۀ خنجر ایجاد میشود. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ سرین، برآمدگی حرقفی در ساختمان زاویۀ سرین شرکت میکند. (کالبدشناسی هنری تألیف نعمهاﷲ کیهانی ص 172). و رجوع به حرقفه شود.
- زاویۀ ضلعی، زاویۀ واقع میان دو ضلع کاذب متقابل نزدیک سینه. (معجم طبی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ عانه، زاویۀ میان دو استخوان عانه. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ عجز، زاویه میان عجر و فقرات قطنی سفلی. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ عقد عانی. رجوع به زاویۀ عانه و زاویۀ قوس عانه شود.
- زاویۀ قلبی، کبدی، زاویه ای است حادث از تقابل حد افقی اصمیۀ کبد با حد عمودی اصمیۀقلب در مسافت پنجم طرف راست واقع در میان اضلاع. (ازمعجم طبی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ قوس عانه. رجوع به زاویۀ عانه شود.
- زاویۀ کشاله، خارهای خاصره یکی در خارج است موسوم بزاویۀ کشاله و دیگری در داخل است موسوم بزاویۀ کفل. (کالبدشناسی هنری ص 172). و رجوع به حرقفه و زاویۀ کفل شود.
- زاویۀ کفل، خار خاصره ای که در داخل قرار دارد (مقابل زاویۀ کشاله). این خار نسبت بخار طرف مقابل فوق العاده نزدیک است. (کالبدشناسی هنری ص 173). و رجوع به حرقفه و زاویۀ کشاله شود.
- زاویۀ متر، زاویه ای است حادث میان دو محور دیده هرگاه فاصله میان نقطۀ نظر، منظور با محل ناظر یک متر باشد. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ وجهیّه، آن است که نشان انحدار جبهه است. (معجم علمی انگلیسی، عربی).
- زاویۀ وحشی، زاویه حادث در گوشۀ چشم.
، جامه و پلاس درویشان که همواره با خود دارند. بار و بنۀ درویشان: پس خانه جدا راست کردند از برای شیخ بوسعید تا وی زاویه در آنجا بنهاد و بخلوت در آنجا می بود. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 112). شیخ را دو اسب بود. یکی مرکب او بود و دیگری زاویۀشیخ را بار کردندی. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 114). پس دیگر روز که شیخ بوسعید برفت در خانقاه شیخ بوالحسن، جامه ها برچیدند و زاویه ها برداشتند در آن موضع که زاویۀ حسن مؤدب بود، در زیر جامه کاغذی یافتند چیزی در وی،... گفت این در زیر زاویۀ که بوده است ؟ گفتند در زیر زاویۀ حسن مؤدب. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 118). یک روز شیخ را ازار پای ضایع شد، صوفیان گفتند زاویه ها بجوییم و همگنان را بشوریم ابتدابدان پیر کردند که در خدمت شیخ نشسته بود... شیخ راچون چشم بر پیر افتاد فرمود که زاویه اش بکوی بیرون اندازید. زاویۀ آن پیر را به در خانقاه بیرون نهادند. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 197، 198)، در اصطلاح معماران، فضای کوچک بین سنگهای دیوار که زاویۀ قائمه داشته باشد، در اصطلاح نجاران و معماران، مقیاسی است از چوب بشکل زاویۀ قائمه. (المنجد)، گونیا. (دزی، زوی)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام یکی از دهستانهای بخش شوش شهرستان دزفول است. این دهستان در باختر رودخانه دز و خاور دهستانهای بنوار ناظر و بن معلا واقع شده است. موقعیت طبیعی آن جلگه و هوای آن گرم سیر و مالاریائی است. آب آن از رودخانه دز و محصول عمده آن ، غلات و برنج است. این دهستان از 6 قریه بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 2هزار نفر است. مرکز دهستان قریه زاویه معروف به قلعه نو میباشد و قراء مهم آن عبارتند از: داودآباد و مشعلی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). رجوع به ماده ذیل شود.

زاویه. [ ی / ی ] (ع ا) کنج و بیغوله. (منتهی الارب) (آنندراج). کنج و گوشه. (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). در لغت بمعنی رکن است. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 623). رکن خانه و از این معنی مأخوذ است. (اقرب الموارد).زاویه خانه رکن آن است. زیرا گوئی یک قسمت از خانه را فراهم آورده است. (تاج العروس). رکن خانه. (ناظم الاطباء). بیغوله. (تاج الاسامی). گوشه خرد چشم. (مؤید الفضلاء). گوشه چشم. (لطائف اللغة). کرانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (فرهنگ نظام). خانه. مسکن. مکان :
تنهاروی ز صومعه داران شهر قدس
گه گه کند بزاویه خاکیان مقام.
انکه بوده ست امه الهاویه
هاویه آمد مر او را زاویه.
لانه :
بلبل چغانه بشکند ساقی چمانه پر کند
مرغ آشیانه بفکند، و اندر شود در زاویه.
اطاق. غرفه. حجره.(ناظم الاطباء): در جامع عتیق مصر زاویه هائی است که در آن تدریس فقه میشود. (از خطط مقریزی ج 4 ص 20). خلوتخانه. (ناظم الاطباء). اطاقی در خانقاه یا جای دیگر که بخلوت و ریاضت شیخ یا فقراء اختصاص داده میشود : شیخ ابوالعباس شیخ ما را زاویه خانه ای داد برابر حظیره ٔخویش و شیخ شب در آنجا بودی و بمجاهدت مشغول بودی وهمواره چشم بر شکاف در می داشتی و مراقبت احوال شیخ ابوالعباس میکردی. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 34). شیخ حسن تنگکی در دکان خویش زاویه ای داشت که پرده برآن آویخته و هر گاه فرصت مییافت در آنجا بعبادت می پرداخت. (از شدّالازار ص 154 و 155). زاهد فی زاویة بیته. رجوع به فرهنگ دزی ، زوی شود. اطاقی در خانه یا جای دیگر که بنماز اختصاص داده میشود. نمازخانه. مسجد کوچک خانه. جائی که در خانقاه برای نشستن شیخ و قطب معین میشود. شاه نشین. مقام. صومعه. (ناظم الاطباء). و رجوع به فرهنگ دزی ، زوی شود. حجره کوچک. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ دزی ، زوی شود. محل خاص قرائت قرآن. (فرهنگ دزی ، زوی). رباط. مرحوم قزوینی بنقل از قاموس لین گوید: رباط بعلاوه معنی کاروانسرای معروف یکی بمعنی موضعی است که صلحا و صوفیه در آن مسکن نمایند مانند خانقاه و دیگر موضعی که فقرا از طلاب و غیر هم در آن منزل کنند مانند زاویه. (تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص لب). تکیه. محل اطعام فقراء و پذیرائی از واردین : یکی از زاویه های نو تکیه سلطان سلیم است. وی آن را در محل قبر شیخ محیی الدین بن عربی [در صالحیه ] بسال 922 بساخت و اموالی بر آن وقف کرد. (از خطط الشام ج 6 ص 132). از زاویه های جدید دمشق تکیه سلیمانیه منسوب به سلطان سلیمان قانونی است. (خطط الشام ج 6 ص 146). بر طبق احصائی که اخیراً بعمل آمده دمشق دارای 11 تکیه است و زاویه ها نیز در این رقم حساب شده است. (خطط الشام ج 6 ص 140). خانقاه. (ناظم الاطباء). ابن بطوطه آرد: در مصر زاویه های بیشماری وجود دارد که آنها را خوانق ، جمع خانقاه مینامند امراء مصر توجهی خاص به تأسیس زاویه دارند و بر یکدیگر در این باره سبقت میجویند. در مصر هر یک از طوائف فقراء زاویه ای خاص دارند و فقراء که بیشتر از عجم اند، مردمی مؤدب و آشنا بطریقت تصوف میباشند. هر زاویه زیر نظر یک شیخ و یک نگهبان بترتیبی جالب اداره میشود. از آداب صرف غذا در زاویه آن است که خدمتکار مخصوص زاویه برای هر یک از فقراء مقداری غذا که دلخواه آن فقیر است تعیین میکند و در ظرفی جدا نزد وی میگذارد، و کسی را حق شرکت با او در آن ظرف نیست. برای هر یک از فقراء دوبار غذا در روز و دو بار لباس در سال و ماهانه از 20 تا 30 درهم ، مقرر است و نیز در هر هفته یک بار (هر شب جمعه) شیرینی و صابون برای شستشوی رخت و مصرف حمام و روغن برای چراغ به ایشان داده میشود.
به متزوجین زاویه جداگانه ای اختصاص دارد و فقرا همگی موظفند شبها در زاویه بیتوته کنند و در مواقع صرف نهار در آنجا حاضر باشند. برای پذیرفتن شخص تازه وارد بزاویه ، مراسمی خاص اجرا میکنند، بدین گونه که آن شخص ،کمربسته و سجاده بر دوش در حالی که ابریقی بدست چپ و عصائی بدست راست دارد بر در می ایستد، تا دربان خادم زاویه را مستحضر سازد. خادم قبلاً پرسشهائی درباره ٔوطن ، شیخ (مراد) و زاویه هائی که در اثناء راه در آن اقامت کرده از وی میکنند و پس از اطمینان به راست گوئیش ، به احترام او را در زاویه می پذیرند و پس از انجام مراسمی خاص بحضور شیخ راهنمائیش میکنند. و نیز ازمراسم زاویه نشینان آن است که برای نماز قبلاً خادم سجاده یکایک آنان را بمسجد (واقع در زاویه) می برد سپس همگی بحالت اجتماع در ملازمت شیخ بنماز میروند و همچنان باز می گردند. (از رحله ابن بطوطه چ پاریس ج 1 ص 71، 72، 73، 74).
گفته شده است که نخستین خانقاه که در اسلام برای صوفیان ساخته شده زاویه ای است واقع در رمله بیت المقدس. (از خطط الشام ج 6 ص 134). در اصطلاح مسلمانان در قرون وسطی ، مرکزی است دارای تشکیلاتی وسیع برای تحصیل علوم ، نگاهداری و تربیت اطفال مسلمین و محصلین بی بضاعت ، پذیرائی واردین با نظم و ترتیب مخصوص. تشکیلات ، که مرکز بوجود آمدن آن الجزائر بوده و اندک اندک توسعه یافته غیر از خانقاه و رباط است و با امتیازات بسیاری از آن دو جدا میشود. دزی آرد: زاویه نخست در یونان بمعنی حوزه یک کشیش بکار برده شده و پس از آنکه زندگی صومعه نشینی در میان مسلمانان راه یافت زاویه نیز بمعنیهائی نزدیک بمعنی نخستین بکار برده شد. (دزی ، زوی). ابن بطوطه آرد: در استانبول مانستارهائی بدست سلاطین ساخته میشود که مشتمل بر کنیسه هائی است و دخترانی زیبا و تارک دنیا در آنجا سکونت دارند. این مراکز مانند زاویه های مسلمانان دارای مراسمی جالب و دقیق است. (از رحله ابن بطوطه چ پاریس ج 2 صص 436 - 440). مقریزی آرد: تأسیس زاویه و رباط اصلی در سنت حضرت رسول (ص) دارد، زیرا که وی خود قسمتی از مسجد خود را برای اقامت فقیران صحابه خویش که خان و مانی نداشتند اختصاص داد و بهمین مناسبت ایشان به اصحاب صفه شهرت یافتند. (خطط مقریزی چ مصر ج 4 ص 289) .
محمد کردعلی آرد: زاویه نظیر خانقاه و رباط است جز آنکه مجالس ذکر در آن برپا میشود. پس از قرن 6 هجری. زاویه های بسیار تأسیس شد و تعداد آن به تبع تعداد طریقت ها و مشایخ طریق ، فزونی یافت ، چنانکه در عصر صاحب کتاب الدارس فی تاریخ المدارس ، 26 زاویه در دمشق وجود داشت. (خطط الشام تألیف محمد کرد علی ج 6 ص 140). و در ص 138 آن کتاب آمده : رباط آن است که بترکی تکیه گویند و بر طبق گفته امیری خانقاه بکاف یعنی خانکاه که درفارسی دارالصوفیه است و متعرض فرق آن با زاویه و رباط نشده اند. و در ص 142 آمده : زاویه های صوفیان همان خانقاهها است و به صورت کنونی تا قبل از قرن 6 وجود نداشته است و سلطان صلاح الدین یوسف نخستین کسی است که تأسیس زاویه کرد و برای فقرائی که وارد زاویه شوندوظیفه ای مقرر داشت و بر طبق گفته مقریزی خانقاه ها در حدود 400 ه. ق. بمنظور خلوت صوفیان بوجود آمده است. ملک ظاهر (بیبرس) نیز که از معتقدین شیخ خضر عدوی بود بگفته ابن طولون ، در مصر و شام زاویه هائی بنام وی تأسیس کرد. (از خطط الشام ج 6 ص 142). بستانی آرد: زاویه در اصطلاح مسلمین مرکز تکمیل عقل و تحصیل علم و ادب است و معمولاً اهل مغرب (افریقیه) و خاصه الجزائر هر زاویه ای را بنام یکی از پادشاهان مرابط میخوانده اند. و زاویه تشکیل می شود از: 1 - مسجد و قبه ای که مدفن مرابطی است که آن زاویه بنام او است. 2 -محلی خاص برای قرائت قرآن. 3 - مدرس. 4 - محلی مخصوص تعلیم کودکان. 5 - خانه مخصوص زندگی طلاّبی که در حال تکمیل دروس اند و برای بدست آوردن رتبت قضاء یا تدریس میکوشند. 6 - منزلی برای پذیرائی از درویشان و مسافرین. در برخی از زاویه ها مقبره مخصوص صلحاء و یا استادانی که ترجیح میدهند در جوار قبر مرابط دفن شوند اضافه شده است. تأسیس این زوایا از گرانبهاترین خدمات اجتماعی و عالی ترین نمونه تمدن است ، زیرا علاوه بر تأثیری که در توسعه تعلیم و تربیت میان همه طبقات دارد، متکفل نیازمندی های ضروری مستمندان است ودر نتیجه حتی یک تن سائل بکف و درمانده وجود ندارد.و رجوع به دایرة المعارف اسلام ، زاویه و رباط شود. (اصطلاح هندسی) در علم هندسه ، گوشه ای است که از رسیدن دو سر خط بهم پیدا میشود. (فرهنگ نظام). بیرونی آرد: سپری شدن سطح بود و رسیدن او بنقطه ای که گرد بر گرد او دو خط باشد یک با دیگر پیوسته نه بر راستی. (التفهیم بیرونی ص 7). در کشاف اصطلاحات الفنون آمده : هرگاه دو خط بدون این که یکی شوند در نقطه ای از سطح تلاقی کنند هیئتی انحدابی در آن نقطه (میان دو خط) عارض شود و آن زاویه است. بنابراین تعریف زاویه از کیفیات مخصوص به کمیات ، حاصل در کمیات ، است. برخی نیز آن را از مقوله کم دانسته اند و صاحب تذکره بر طبق همین مبنی ، در تعریف زاویه گوید: زاویه سطحی است که دو خط محیط بدانند و در نقطه ای از آن تلاقی می کنند و برخی آن را از مقوله اضافه دانند و از این رو است که اقلیدس گوید: زاویه ، تماس دو خط است بدون یکی شدن. اتحاد. و بطلان این تعریف آشکارا است ، زیرا تماس را نمیتوان به کوچکی و بزرگی توصیف کرد بر خلاف زاویه. برخی نیز آن را از مقوله وضع و برخی دیگر، امری عدمی دانسته و گفته اند زاویه منتهی شدن دو خط است در یک نقطه مشترک میان دو خط محیط. بنابراین ، بر طبق آنچه در شرح مواقف در مبحث کیفیات مختص بکمیات آمده زاویه به پنج گونه ، تعریف شده است.
و زاویه در هر یک از علوم بمعنی خاصی متخذ از معنی مصطلح در هندسه بکار میرود.
- زاویه آکرمیه ؛ زاویه حادث میان نوک استخوان بازو و ترقوه. (معجم طبی انگلیسی ، عربی).
- زاویه آلفا ؛ زاویه حادث از تقاطع خط بصری و خط محور بصر. (معجم طبی انگلیسی ، عربی).
- زاویه ارتفاع . رجوع به زاویه نظر و شود.
- زاویه انعکاس ؛ زاویه ٔحادث از انعکاس نور. (از دائرة المعارف بستانی). زاویه حاصل از بالا رفتن و فرود آمدن جسمی در فضا. (از دائرة المعارف بستانی).
- زاویه انفتاح ؛ آن است که میان دو خطی که از بوره عدسه بسوی دو طرف قطر آن ممتد است حادث میشود. (معجم طبی انگلیسی ، عربی).
- زاویه انکسار ؛ زاویه ای است حادث از تقاطع شعاع منکسر با خط عمودی واقع بر سطح کاسر. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه بصری ؛ زاویه واقع میان دو خطی که از نقطه ابصار در شبکیه چشم بطرف جسم مرئی امتداد دارد. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه تکسیر ؛ زاویه واقع میان دو سطح شکننده نور در یک منشور. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه تماس ؛ زاویه ای است حاصل از حرکت جسمی بر یک سطح در نقطه تماس آن دو (زیرا دو خط فرضی در نقطه تماس تقاطع میکنند). (از دائرة المعارف بستانی).
- زاویه چهره ؛ بر طبق طریقه کامپر هنرمند هلندی در قرن 18 عبارت است از زاویه تلاقی دو خط که یکی از خار بینی و مجرای گوش خارجی میگذرد و دیگری از دندانهای ثنایا و برآمدگی میانی پیشانی عبور کند. این زاویه در انسان (نژاد قفقاز) 70 الی 80 درجه و در نژاد زرد 75 و در نژاد سیاه 60 تا 70 گری 31 و سک 35 درجه است و میتوان گفت که زاویه چهره هرگز به 90 درجه نمیرسد. قدماء سرهای پهلوانان ایده آل را طوری ساخته اند که زاویه چهره از 90 درجه هم تجاوز نموده. (کالبدشناسی هنری ص 162).
- زاویه حد فاصل ؛ زاویه ای است واقع در میان یک خط عمودی و شعاع نوری که ازوسط جسمی لطیف عبور کند بر جسمی سخت تر از آن می تابدو منکسر شود. (معجم طبی انگلیسی ، عربی).
- زاویه حمل ؛ آن است که از تقابل دو محور زند و ساعد و در نقطه فرد ساعد حادث شود. (معجم انگلیسی ، عربی).
- زاویه خنجری ؛ زاویه حادث در دو طرف شکافی که بوسیله خنجر ایجاد میشود. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه سرین ؛ برآمدگی حرقفی در ساختمان زاویه سرین شرکت میکند. (کالبدشناسی هنری تألیف نعمةاﷲ کیهانی ص 172). و رجوع به حرقفه شود.
- زاویه ضلعی ؛ زاویه واقع میان دو ضلع کاذب متقابل نزدیک سینه. (معجم طبی انگلیسی ، عربی).
- زاویه عانه ؛ زاویه میان دو استخوان عانه. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه عجز ؛ زاویه میان عجر و فقرات قطنی سفلی. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه عقد عانی . رجوع به زاویه عانه و زاویه قوس عانه شود.
- زاویه قلبی ، کبدی ؛ زاویه ای است حادث از تقابل حد افقی اصمیه کبد با حد عمودی اصمیه ٔقلب در مسافت پنجم طرف راست واقع در میان اضلاع. (ازمعجم طبی انگلیسی ، عربی).
- زاویه قوس عانه . رجوع به زاویه عانه شود.
- زاویه کشاله ؛ خارهای خاصره یکی در خارج است موسوم بزاویه کشاله و دیگری در داخل است موسوم بزاویه کفل. (کالبدشناسی هنری ص 172). و رجوع به حرقفه و زاویه کفل شود.
- زاویه کفل ؛ خار خاصره ای که در داخل قرار دارد (مقابل زاویه کشاله). این خار نسبت بخار طرف مقابل فوق العاده نزدیک است. (کالبدشناسی هنری ص 173). و رجوع به حرقفه و زاویه کشاله شود.
- زاویه متر ؛ زاویه ای است حادث میان دو محور دیده هرگاه فاصله میان نقطه نظر، منظور با محل ناظر یک متر باشد. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه وجهیّه ؛ آن است که نشان انحدار جبهه است. (معجم علمی انگلیسی ، عربی).
- زاویه وحشی ؛ زاویه حادث در گوشه چشم.
جامه و پلاس درویشان که همواره با خود دارند. بار و بنه درویشان : پس خانه جدا راست کردند از برای شیخ بوسعید تا وی زاویه در آنجا بنهاد و بخلوت در آنجا می بود. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 112). شیخ را دو اسب بود. یکی مرکب او بود و دیگری زاویه ٔشیخ را بار کردندی. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 114). پس دیگر روز که شیخ بوسعید برفت در خانقاه شیخ بوالحسن ، جامه ها برچیدند و زاویه ها برداشتند در آن موضع که زاویه حسن مؤدب بود، در زیر جامه کاغذی یافتند چیزی در وی ،... گفت این در زیر زاویه که بوده است ؟ گفتند در زیر زاویه حسن مؤدب. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 118). یک روز شیخ را ازار پای ضایع شد، صوفیان گفتند زاویه ها بجوییم و همگنان را بشوریم ابتدابدان پیر کردند که در خدمت شیخ نشسته بود... شیخ راچون چشم بر پیر افتاد فرمود که زاویه اش بکوی بیرون اندازید. زاویه آن پیر را به در خانقاه بیرون نهادند. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 197، 198). در اصطلاح معماران ، فضای کوچک بین سنگهای دیوار که زاویه قائمه داشته باشد. در اصطلاح نجاران و معماران ، مقیاسی است از چوب بشکل زاویه قائمه. (المنجد). گونیا . (دزی ، زوی).

زاویه. [ ی ] (اخ) ده مرکزی دهستان زاویه بخش شوش شهرستان دزفول. واقع در 18هزارگزی شمال خاوری شوش و 6هزارگزی خاور راه آهن تهران به اهواز. منطقه آن دشت ، گرم سیر و مالاریائی و سکنه آن 300 تن لری و فارسی زبان اند. این ده دارای آب از رودخانه دز و محصول آن غلات ، برنج وکنجد است. شغل اهالی آن زراعت و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین آن از طایفه عشایر لر می باشند. این آبادی به زاویه قلعه نو معروف است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). و رجوع به ماده بالا شود.

زاویه. [ ی ] (اخ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه. واقع در 15500 گزی شمال خاوری عجب شیر و 10هزارگزی شمال خاوری راه شوسه مراغه به آذرشهر. منطقه آن دره ، کوهستانی ، معتدل و مالاریائی است و سکنه آن 170تن ترک زبان اند، آب آن از قلعه چای و چشمه و محصول آن غلات ، کشمش ، بادام و زردآلو و شغل اهالی آن زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

زاویه. [ ی ] (اخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان میانه. واقع در 10هزارگزی شمال میانه و 3هزارگزی راه شوسه به میانه تبریز.منطقه آن کوهستانی و معتدل. سکنه آن 175 تن ترک زبان اند و دارای آب از چشمه و کوه و محصول غلات ، حبوب وبزرک است و شغل اهالی آن زراعت و گله داری میباشد و راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

زاویه. [ ی ] (اخ) دهی است جزء دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 3هزارگزی باختر کلیبر و 3هزارگزی راه شوسه اهر به کلیبر. منطقه آن کوهستانی ومعتدل است و سکنه آن 181 تن ترک زبان اند. دارای آب از چشمه و محصول غلات است و شغل اهالی آن زراعت ، گله داری است. صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی میباشد و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

زاویه. [ ی ] (اخ) دهی است جزء دهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 18کیلومتری خاور هوراند و 41کیلومتری شوسه اهر به کلیبر. منطقه آن کوهستانی ، گرمسیر و مالاریائی است و سکنه آن 264 تن ترک زبان اند و دارای آب از رودخانه قره سو و چشمه و محصول غلات ، برنج ، پنبه و سردرختی است و شغل اهالی آن زراعت ، گله داری ، صنایع دستی ، فرش و گلیم بافی و راه آن مالرو است. دارای محضر رسمی ازدواج و طلاق است و محل سکنای ایل حسینگلو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

زاویه. [ ی ] (اخ) دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمه شهرستان ماکو. واقع در 9500 گزی شمال باختری سیه چشمه و 2هزارگزی باختر سیه چشمه به کلیسا کندی.منطقه آن کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه آن 284 تن ترک زبان اند. دارای آب از چشمه و محصول غلات است و شغل اهالی آن زراعت ، گله داری ، صنایع دستی ، جاجیم و جوراب بافی و راه آن ارابه رو است. آب گرم معدنی دارد که در 500 گزی جنوب قریه واقع است. این ده دارای دو محل است بفاصله 1500گزی و بنام زاویه بالا و زاویه پائین مشهور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

زاویه. [ ی ] (اخ) دهی است از دهستان علمدار بخش جلفای شهرستان مرند واقع در 43کیلومتری شمال مرند و 2 کیلومتری خط آهن و 7 کیلومتری راه شوسه جلفا به مرند. منطقه آن جلگه و معتدل است و سکنه آن 335 تن ترک زبان اند. دارای آب از چشمه و قنات و محصول غلات و پنبه است. شغل اهالی آن زراعت و گله داری و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

زاویه. [ ی ] (اخ) قصبه ای است جزء دهستان حومه بخش زرند شهرستان ساوه واقع در 10000گزی شمال مرکز بخش و 4000گزی راه عمومی. در منطقه جلگه و معتدل. سکنه آن 3117 تن اند که به زبان ترکی و فارسی تکلم میکنند و دارای 8رشته قنات آب شور است و محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، چغندر قند، شاه دانه ، کرچک ، انگور و سردرختی است.شغل اهالی آن زراعت ، مختصری گله داری و لبافی است. دبستان دارد و راه آن شوسه است و مزرعه قره آقاج - توکل آبادجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

زاویه. [ ی ] (اخ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران ، بخش مرکزی شهرستان جیرفت. واقع در 6هزارگزی خاور سبزواران بر سر راه شوسه بم به سبزواران. سکنه این ده 26 تن اند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَمَ)
سنه ازومه، سال قحطناک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
فرقه. گروه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به زامات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زهومه
تصویر زهومه
گندیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زامه
تصویر زامه
آواز سخت، نیاز، سخت شتابزده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زومه
تصویر زومه
ترسنده هراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
کنج و بیغوله، کنج و گوشه، کرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
((یِ))
کنج، گوشه، کرانه، خانه، خلوتخانه ای در خانقاه مخصوص عبادت زاهدان، در ریاضی شکلی که از تقاطع دو خط یا دو سطح پدید آید، گوشه باز (واژه فرهنگستان)، گونیا، جامه و پلاس و باروبنه درویشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاویه
تصویر زاویه
گوشه
فرهنگ واژه فارسی سره
کنج، گوشه، بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه، خلوتخانه، خلوتکده، خانه، مسکن، حجره، غرفه
فرهنگ واژه مترادف متضاد