کنج و بیغوله. (منتهی الارب) (آنندراج). کنج و گوشه. (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). در لغت بمعنی رکن است. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 623)، رکن خانه و از این معنی مأخوذ است. (اقرب الموارد) .زاویۀ خانه رکن آن است. زیرا گوئی یک قسمت از خانه را فراهم آورده است. (تاج العروس). رکن خانه. (ناظم الاطباء). بیغوله. (تاج الاسامی)، گوشۀ خرد چشم. (مؤید الفضلاء). گوشۀ چشم. (لطائف اللغه)، کرانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (فرهنگ نظام)، خانه. مسکن. مکان: تنهاروی ز صومعه داران شهر قدس گه گه کند بزاویۀ خاکیان مقام. خاقانی. انکه بوده ست امه الهاویه هاویه آمد مر او را زاویه. مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج 1 ص 55). ، لانه: بلبل چغانه بشکند ساقی چمانه پر کند مرغ آشیانه بفکند، و اندر شود در زاویه. منوچهری. ، اطاق. غرفه. حجره. (ناظم الاطباء) : در جامع عتیق مصر زاویه هائی است که در آن تدریس فقه میشود. (از خطط مقریزی ج 4 ص 20)، خلوتخانه. (ناظم الاطباء). اطاقی در خانقاه یا جای دیگر که بخلوت و ریاضت شیخ یا فقراء اختصاص داده میشود: شیخ ابوالعباس شیخ ما را زاویه خانه ای داد برابر حظیرۀخویش و شیخ شب در آنجا بودی و بمجاهدت مشغول بودی وهمواره چشم بر شکاف در می داشتی و مراقبت احوال شیخ ابوالعباس میکردی. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 34). شیخ حسن تنگکی در دکان خویش زاویه ای داشت که پرده برآن آویخته و هر گاه فرصت مییافت در آنجا بعبادت می پرداخت. (از شدّالازار ص 154 و 155). زاهد فی زاویه بیته. رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود، اطاقی در خانه یا جای دیگر که بنماز اختصاص داده میشود. نمازخانه. مسجد کوچک خانه، جائی که در خانقاه برای نشستن شیخ و قطب معین میشود. شاه نشین. مقام، صومعه. (ناظم الاطباء). و رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود. حجرۀ کوچک. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ دزی، زوی شود، محل خاص قرائت قرآن. (فرهنگ دزی، زوی)، رباط. مرحوم قزوینی بنقل از قاموس لین گوید: رباط بعلاوۀ معنی کاروانسرای معروف یکی بمعنی موضعی است که صلحا و صوفیه در آن مسکن نمایند مانند خانقاه و دیگر موضعی که فقرا از طلاب و غیر هم در آن منزل کنند مانند زاویه. (تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص لب)، تکیه. محل اطعام فقراء و پذیرائی از واردین: یکی از زاویه های نو تکیۀ سلطان سلیم است. وی آن را در محل قبر شیخ محیی الدین بن عربی (در صالحیه) بسال 922 بساخت و اموالی بر آن وقف کرد. (از خطط الشام ج 6 ص 132). از زاویه های جدید دمشق تکیۀ سلیمانیه منسوب به سلطان سلیمان قانونی است. (خطط الشام ج 6 ص 146). بر طبق احصائی که اخیراً بعمل آمده دمشق دارای 11 تکیه است و زاویه ها نیز در این رقم حساب شده است. (خطط الشام ج 6 ص 140)، خانقاه. (ناظم الاطباء). ابن بطوطه آرد: در مصر زاویه های بیشماری وجود دارد که آنها را خوانق، جمع خانقاه مینامند امراء مصر توجهی خاص به تأسیس زاویه دارند و بر یکدیگر در این باره سبقت میجویند. در مصر هر یک از طوائف فقراء زاویه ای خاص دارند و فقراء که بیشتر از عجم اند، مردمی مؤدب و آشنا بطریقت تصوف میباشند. هر زاویه زیر نظر یک شیخ و یک نگهبان بترتیبی جالب اداره میشود. از آداب صرف غذا در زاویه آن است که خدمتکار مخصوص زاویه برای هر یک از فقراء مقداری غذا که دلخواه آن فقیر است تعیین میکند و در ظرفی جدا نزد وی میگذارد، و کسی را حق شرکت با او در آن ظرف نیست. برای هر یک از فقراء دوبار غذا در روز و دو بار لباس در سال و ماهانه از 20 تا 30 درهم، مقرر است و نیز در هر هفته یک بار (هر شب جمعه) شیرینی و صابون برای شستشوی رخت و مصرف حمام و روغن برای چراغ به ایشان داده میشود. به متزوجین زاویۀ جداگانه ای اختصاص دارد و فقرا همگی موظفند شبها در زاویه بیتوته کنند و در مواقع صرف نهار در آنجا حاضر باشند. برای پذیرفتن شخص تازه وارد بزاویه، مراسمی خاص اجرا میکنند، بدین گونه که آن شخص، کمربسته و سجاده بر دوش در حالی که ابریقی بدست چپ و عصائی بدست راست دارد بر در می ایستد، تا دربان خادم زاویه را مستحضر سازد. خادم قبلاً پرسشهائی درباره وطن، شیخ (مراد) و زاویه هائی که در اثناء راه در آن اقامت کرده از وی میکنند و پس از اطمینان به راست گوئیش، به احترام او را در زاویه می پذیرند و پس از انجام مراسمی خاص بحضور شیخ راهنمائیش میکنند. و نیز ازمراسم زاویه نشینان آن است که برای نماز قبلاً خادم سجادۀ یکایک آنان را بمسجد (واقع در زاویه) می برد سپس همگی بحالت اجتماع در ملازمت شیخ بنماز میروند و همچنان باز می گردند. (از رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 1 ص 71، 72، 73، 74). گفته شده است که نخستین خانقاه که در اسلام برای صوفیان ساخته شده زاویه ای است واقع در رملۀ بیت المقدس. (از خطط الشام ج 6 ص 134)، در اصطلاح مسلمانان در قرون وسطی، مرکزی است دارای تشکیلاتی وسیع برای تحصیل علوم، نگاهداری و تربیت اطفال مسلمین و محصلین بی بضاعت، پذیرائی واردین با نظم و ترتیب مخصوص. تشکیلات، که مرکز بوجود آمدن آن الجزائر بوده و اندک اندک توسعه یافته غیر از خانقاه و رباط است و با امتیازات بسیاری از آن دو جدا میشود. دزی آرد: زاویۀ نخست در یونان بمعنی حوزۀ یک کشیش بکار برده شده و پس از آنکه زندگی صومعه نشینی در میان مسلمانان راه یافت زاویه نیز بمعنیهائی نزدیک بمعنی نخستین بکار برده شد. (دزی، زوی). ابن بطوطه آرد: در استانبول مانستارهائی بدست سلاطین ساخته میشود که مشتمل بر کنیسه هائی است و دخترانی زیبا و تارک دنیا در آنجا سکونت دارند. این مراکز مانند زاویه های مسلمانان دارای مراسمی جالب و دقیق است. (از رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 2 صص 436- 440). مقریزی آرد: تأسیس زاویه و رباط اصلی در سنت حضرت رسول (ص) دارد، زیرا که وی خود قسمتی از مسجد خود را برای اقامت فقیران صحابۀ خویش که خان و مانی نداشتند اختصاص داد و بهمین مناسبت ایشان به اصحاب صفه شهرت یافتند. (خطط مقریزی چ مصر ج 4 ص 289). محمد کردعلی آرد: زاویه نظیر خانقاه و رباط است جز آنکه مجالس ذکر در آن برپا میشود. پس از قرن 6 هجری. زاویه های بسیار تأسیس شد و تعداد آن به تبع تعداد طریقت ها و مشایخ طریق، فزونی یافت، چنانکه در عصر صاحب کتاب الدارس فی تاریخ المدارس، 26 زاویه در دمشق وجود داشت. (خطط الشام تألیف محمد کرد علی ج 6 ص 140). و در ص 138 آن کتاب آمده: رباط آن است که بترکی تکیه گویند و بر طبق گفتۀ امیری خانقاه بکاف یعنی خانکاه که درفارسی دارالصوفیه است و متعرض فرق آن با زاویه و رباط نشده اند. و در ص 142 آمده: زاویه های صوفیان همان خانقاهها است و به صورت کنونی تا قبل از قرن 6 وجود نداشته است و سلطان صلاح الدین یوسف نخستین کسی است که تأسیس زاویه کرد و برای فقرائی که وارد زاویه شوندوظیفه ای مقرر داشت و بر طبق گفتۀ مقریزی خانقاه ها در حدود 400 هجری قمری بمنظور خلوت صوفیان بوجود آمده است. ملک ظاهر (بیبرس) نیز که از معتقدین شیخ خضر عدوی بود بگفتۀ ابن طولون، در مصر و شام زاویه هائی بنام وی تأسیس کرد. (از خطط الشام ج 6 ص 142). بستانی آرد: زاویه در اصطلاح مسلمین مرکز تکمیل عقل و تحصیل علم و ادب است و معمولاً اهل مغرب (افریقیه) و خاصه الجزائر هر زاویه ای را بنام یکی از پادشاهان مرابط میخوانده اند. و زاویه تشکیل می شود از: 1- مسجد و قبه ای که مدفن مرابطی است که آن زاویه بنام او است. 2 -محلی خاص برای قرائت قرآن. 3- مدرس. 4- محلی مخصوص تعلیم کودکان. 5- خانه مخصوص زندگی طلاّبی که در حال تکمیل دروس اند و برای بدست آوردن رتبت قضاء یا تدریس میکوشند. 6- منزلی برای پذیرائی از درویشان و مسافرین. در برخی از زاویه ها مقبرۀ مخصوص صلحاء و یا استادانی که ترجیح میدهند در جوار قبر مرابط دفن شوند اضافه شده است. تأسیس این زوایا از گرانبهاترین خدمات اجتماعی و عالی ترین نمونۀ تمدن است، زیرا علاوه بر تأثیری که در توسعۀ تعلیم و تربیت میان همه طبقات دارد، متکفل نیازمندی های ضروری مستمندان است ودر نتیجه حتی یک تن سائل بکف و درمانده وجود ندارد.و رجوع به دایره المعارف اسلام، زاویه و رباط شود، (اصطلاح هندسی) در علم هندسه، گوشه ای است که از رسیدن دو سر خط بهم پیدا میشود. (فرهنگ نظام). بیرونی آرد: سپری شدن سطح بود و رسیدن او بنقطه ای که گرد بر گرد او دو خط باشد یک با دیگر پیوسته نه بر راستی. (التفهیم بیرونی ص 7). در کشاف اصطلاحات الفنون آمده: هرگاه دو خط بدون این که یکی شوند در نقطه ای از سطح تلاقی کنند هیئتی انحدابی در آن نقطه (میان دو خط) عارض شود و آن زاویه است. بنابراین تعریف زاویه از کیفیات مخصوص به کمیات، حاصل در کمیات، است. برخی نیز آن را از مقولۀ کم دانسته اند و صاحب تذکره بر طبق همین مبنی، در تعریف زاویه گوید: زاویه سطحی است که دو خط محیط بدانند و در نقطه ای از آن تلاقی می کنند و برخی آن را از مقولۀ اضافه دانند و از این رو است که اقلیدس گوید: زاویه، تماس دو خط است بدون یکی شدن. اتحاد. و بطلان این تعریف آشکارا است، زیرا تماس را نمیتوان به کوچکی و بزرگی توصیف کرد بر خلاف زاویه. برخی نیز آن را از مقولۀ وضع و برخی دیگر، امری عدمی دانسته و گفته اند زاویه منتهی شدن دو خط است در یک نقطۀ مشترک میان دو خط محیط. بنابراین، بر طبق آنچه در شرح مواقف در مبحث کیفیات مختص بکمیات آمده زاویه به پنج گونه، تعریف شده است. و زاویه در هر یک از علوم بمعنی خاصی متخذ از معنی مصطلح در هندسه بکار میرود. - زاویۀ آکرمیه، زاویۀ حادث میان نوک استخوان بازو و ترقوه. (معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویۀ آلفا، زاویۀ حادث از تقاطع خط بصری و خط محور بصر. (معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویۀ ارتفاع. رجوع به زاویۀ نظر و شود. - زاویۀ انعکاس، زاویۀحادث از انعکاس نور. (از دائره المعارف بستانی)، زاویۀ حاصل از بالا رفتن و فرود آمدن جسمی در فضا. (از دائره المعارف بستانی). - زاویۀ انفتاح، آن است که میان دو خطی که از بوره عدسه بسوی دو طرف قطر آن ممتد است حادث میشود. (معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویه انکسار، زاویه ای است حادث از تقاطع شعاع منکسر با خط عمودی واقع بر سطح کاسر. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ بصری، زاویۀ واقع میان دو خطی که از نقطۀ ابصار در شبکیۀ چشم بطرف جسم مرئی امتداد دارد. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ تکسیر، زاویۀ واقع میان دو سطح شکننده نور در یک منشور. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ تماس، زاویه ای است حاصل از حرکت جسمی بر یک سطح در نقطۀ تماس آن دو (زیرا دو خط فرضی در نقطۀ تماس تقاطع میکنند). (از دائره المعارف بستانی). - زاویۀ چهره، بر طبق طریقۀ کامپر هنرمند هلندی در قرن 18 عبارت است از زاویۀ تلاقی دو خط که یکی از خار بینی و مجرای گوش خارجی میگذرد و دیگری از دندانهای ثنایا و برآمدگی میانی پیشانی عبور کند. این زاویه در انسان (نژاد قفقاز) 70 الی 80 درجه و در نژاد زرد 75 و در نژاد سیاه 60 تا 70 گری 31 و سک 35 درجه است و میتوان گفت که زاویۀ چهره هرگز به 90 درجه نمیرسد. قدماء سرهای پهلوانان ایده آل را طوری ساخته اند که زاویۀ چهره از 90 درجه هم تجاوز نموده. (کالبدشناسی هنری ص 162). - زاویۀ حد فاصل، زاویه ای است واقع در میان یک خط عمودی و شعاع نوری که ازوسط جسمی لطیف عبور کند بر جسمی سخت تر از آن می تابدو منکسر شود. (معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویۀ حمل، آن است که از تقابل دو محور زند و ساعد و در نقطۀ فرد ساعد حادث شود. (معجم انگلیسی، عربی). - زاویۀ خنجری، زاویۀ حادث در دو طرف شکافی که بوسیلۀ خنجر ایجاد میشود. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ سرین، برآمدگی حرقفی در ساختمان زاویۀ سرین شرکت میکند. (کالبدشناسی هنری تألیف نعمهاﷲ کیهانی ص 172). و رجوع به حرقفه شود. - زاویۀ ضلعی، زاویۀ واقع میان دو ضلع کاذب متقابل نزدیک سینه. (معجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویۀ عانه، زاویۀ میان دو استخوان عانه. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ عجز، زاویه میان عجر و فقرات قطنی سفلی. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ عقد عانی. رجوع به زاویۀ عانه و زاویۀ قوس عانه شود. - زاویۀ قلبی، کبدی، زاویه ای است حادث از تقابل حد افقی اصمیۀ کبد با حد عمودی اصمیۀقلب در مسافت پنجم طرف راست واقع در میان اضلاع. (ازمعجم طبی انگلیسی، عربی). - زاویۀ قوس عانه. رجوع به زاویۀ عانه شود. - زاویۀ کشاله، خارهای خاصره یکی در خارج است موسوم بزاویۀ کشاله و دیگری در داخل است موسوم بزاویۀ کفل. (کالبدشناسی هنری ص 172). و رجوع به حرقفه و زاویۀ کفل شود. - زاویۀ کفل، خار خاصره ای که در داخل قرار دارد (مقابل زاویۀ کشاله). این خار نسبت بخار طرف مقابل فوق العاده نزدیک است. (کالبدشناسی هنری ص 173). و رجوع به حرقفه و زاویۀ کشاله شود. - زاویۀ متر، زاویه ای است حادث میان دو محور دیده هرگاه فاصله میان نقطۀ نظر، منظور با محل ناظر یک متر باشد. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ وجهیّه، آن است که نشان انحدار جبهه است. (معجم علمی انگلیسی، عربی). - زاویۀ وحشی، زاویه حادث در گوشۀ چشم. ، جامه و پلاس درویشان که همواره با خود دارند. بار و بنۀ درویشان: پس خانه جدا راست کردند از برای شیخ بوسعید تا وی زاویه در آنجا بنهاد و بخلوت در آنجا می بود. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 112). شیخ را دو اسب بود. یکی مرکب او بود و دیگری زاویۀشیخ را بار کردندی. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 114). پس دیگر روز که شیخ بوسعید برفت در خانقاه شیخ بوالحسن، جامه ها برچیدند و زاویه ها برداشتند در آن موضع که زاویۀ حسن مؤدب بود، در زیر جامه کاغذی یافتند چیزی در وی،... گفت این در زیر زاویۀ که بوده است ؟ گفتند در زیر زاویۀ حسن مؤدب. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 118). یک روز شیخ را ازار پای ضایع شد، صوفیان گفتند زاویه ها بجوییم و همگنان را بشوریم ابتدابدان پیر کردند که در خدمت شیخ نشسته بود... شیخ راچون چشم بر پیر افتاد فرمود که زاویه اش بکوی بیرون اندازید. زاویۀ آن پیر را به در خانقاه بیرون نهادند. (اسرار التوحید چ بهمنیار ص 197، 198)، در اصطلاح معماران، فضای کوچک بین سنگهای دیوار که زاویۀ قائمه داشته باشد، در اصطلاح نجاران و معماران، مقیاسی است از چوب بشکل زاویۀ قائمه. (المنجد)، گونیا. (دزی، زوی)