نام مطربه و خواننده ای است، عوفی آرد: از امام ادیب رشیدالدین تاج الادبا عبدالمجید شنیدم که وقتی در هری زنی مطربه زاهده نام در مجلس انس او (امیر ناصرالدین سنجری) حاضر بود. طوطی سخنی که چون شکر از پسته روان کردی تربیت قوت روان کردی و چون ده فندق را برای مدد قول و غزل در عمل آوردی غارت گری انس و جان کردی، آن امیر این رباعی در حق او گفته و این بدیهه انشا کرده: چشم و رخ تو بدلبری استادند انگشتانت در طرب بگشادند ای زاهده، زاهدان ز چنگ خوش تو چون نرگس تو مست و خراب افتادند. (لباب الالباب عوفی چ لیدن ج 1 ص 50) امه السلم مبارکه دختر ابراهیم بن علی بن ابی الحسین بن ابی الحریش، راوی حدیث و واعظی مشهور بود. علی بن مبارک معروف به ابن بانویه، شاعر و نحوی متوفی 594 هجری قمری فرزند او است. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 200) دختر محمد بن عبدالله طاهری از روایت کنندگان حدیث است و مقاتلی مشیخۀ وی را ضبط کرده است. ابن جمیزی و شادی و ابن حبان وی را اجازت داده اند. (از الدررالکامنه) دختر ابراهیم بن محمود بن سلمان ملقب به ام البرکات است. وی کتاب صحیح را نزد ست الوزراء (از زنان دانشمند) استماع کرده است. (از الدرر الکامنه) عدویۀ دمشقیه دختر حسین بن عبدالله بن حسن از شیخ شمس الدین بن ابی عمر قسمتی از کتاب مشیخۀ وی را شنید و روایت کرد و ابن رافع وی را یاد کرده است. عدویۀ دمشقیه در 758 هجری قمری وفات یافت. (از الدررالکامنه)
نام مطربه و خواننده ای است، عوفی آرد: از امام ادیب رشیدالدین تاج الادبا عبدالمجید شنیدم که وقتی در هری زنی مطربه زاهده نام در مجلس انس او (امیر ناصرالدین سنجری) حاضر بود. طوطی سخنی که چون شکر از پسته روان کردی تربیت قوت روان کردی و چون ده فندق را برای مدد قول و غزل در عمل آوردی غارت گری انس و جان کردی، آن امیر این رباعی در حق او گفته و این بدیهه انشا کرده: چشم و رخ تو بدلبری استادند انگشتانت در طرب بگشادند ای زاهده، زاهدان ز چنگ خوش تو چون نرگس تو مست و خراب افتادند. (لباب الالباب عوفی چ لیدن ج 1 ص 50) امه السلم مبارکه دختر ابراهیم بن علی بن ابی الحسین بن ابی الحریش، راوی حدیث و واعظی مشهور بود. علی بن مبارک معروف به ابن بانویه، شاعر و نحوی متوفی 594 هجری قمری فرزند او است. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 200) دختر محمد بن عبدالله طاهری از روایت کنندگان حدیث است و مقاتلی مشیخۀ وی را ضبط کرده است. ابن جمیزی و شادی و ابن حبان وی را اجازت داده اند. (از الدررالکامنه) دختر ابراهیم بن محمود بن سلمان ملقب به ام البرکات است. وی کتاب صحیح را نزد ست الوزراء (از زنان دانشمند) استماع کرده است. (از الدرر الکامنه) عدویۀ دمشقیه دختر حسین بن عبدالله بن حسن از شیخ شمس الدین بن ابی عمر قسمتی از کتاب مشیخۀ وی را شنید و روایت کرد و ابن رافع وی را یاد کرده است. عدویۀ دمشقیه در 758 هجری قمری وفات یافت. (از الدررالکامنه)
مؤنث واژۀ شاهد، در علم حقوق آنکه در دادگاه دربارۀ موضوع مورد بحث شهادت می دهد برای مثال رفت آن عجوز پر دغل، رفت آن زمستان و وحل / آمد بهار و زاد از او صد شاهد و صد شاهده (مولوی۲ - ۱۲۰۲)
مؤنثِ واژۀ شاهد، در علم حقوق آنکه در دادگاه دربارۀ موضوع مورد بحث شهادت می دهد برای مِثال رفت آن عجوز پر دغل، رفت آن زمستان و وَحَل / آمد بهار و زاد از او صد شاهد و صد شاهده (مولوی۲ - ۱۲۰۲)
زائد، ویژگی آنچه ضرورت ندارد، غیرضروری، فزون، فراوان، اضافه در علم زیست شناسی برآمدگی طبیعی در یکی از استخوان های بدن یا اعضای دیگر مثلاً زائدۀ آرنجی، زائدۀ اعور
زائد، ویژگی آنچه ضرورت ندارد، غیرضروری، فزون، فراوان، اضافه در علم زیست شناسی برآمدگی طبیعی در یکی از استخوان های بدن یا اعضای دیگر مثلاً زائدۀ آرنجی، زائدۀ اعور
زاییده، زاییده شده، فرزند، پسوند متصل به واژه به معنای برای مثال بزرگان شدند ایمن از خواسته / زن و زاده و باغ آراسته (فردوسی - ۷/۸۰) فرزند، برای مثال آدمی زاده، امام زاده، بزرگ زاده، پرستارزاده، گدازاده، به ناپاک زاده مدارید امید / که زنگی به شستن نگردد سفید (فردوسی - لغت نامه - زاده)
زاییده، زاییده شده، فرزند، پسوند متصل به واژه به معنای برای مِثال بزرگان شدند ایمن از خواسته / زن و زاده و باغ آراسته (فردوسی - ۷/۸۰) فرزند، برای مِثال آدمی زاده، امام زاده، بزرگ زاده، پرستارزاده، گدازاده، به ناپاک زاده مدارید امید / که زنگی به شستن نگردد سفید (فردوسی - لغت نامه - زاده)
زائده. ابن عمرو ناعطی از قبیلۀ همدان کوفه و ناعطی چنانکه سمعانی گوید: منسوب به ناعط از بطون بنی همدان کوفه است. شیخ طوسی در کتاب رجال زایده بن عمرو را از اصحاب امام جعفر صادق (ع) شمرده است. (از اعیان الشیعه) زائده. ابن موسی کندی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق (ع) است. (از اعیان الشیعه بنقل از رجال شیخ طوسی) زائده. ابن نشیط کوفی از ابوخالد والبی نقل حدیث کند و فرزند وی عمران و نیز قطر بن خلیفه از وی روایت دارند. ابن حبان وی را در ثقات آورده است. (از تهذیب التهذیب) زائده. ابن عبدالله بن مطربن شریک. پدر معن بن زایده است. (از تاریخ سیستان چ بهار ص 143). و رجوع به وفیات الاعیان ج 2 ص 159، معن بن زائده شود
زائده. ابن عمرو ناعطی از قبیلۀ همدان کوفه و ناعطی چنانکه سمعانی گوید: منسوب به ناعط از بطون بنی همدان کوفه است. شیخ طوسی در کتاب رجال زایده بن عمرو را از اصحاب امام جعفر صادق (ع) شمرده است. (از اعیان الشیعه) زائده. ابن موسی کندی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق (ع) است. (از اعیان الشیعه بنقل از رجال شیخ طوسی) زائده. ابن نشیط کوفی از ابوخالد والبی نقل حدیث کند و فرزند وی عمران و نیز قطر بن خلیفه از وی روایت دارند. ابن حبان وی را در ثقات آورده است. (از تهذیب التهذیب) زائده. ابن عبدالله بن مطربن شریک. پدر معن بن زایده است. (از تاریخ سیستان چ بهار ص 143). و رجوع به وفیات الاعیان ج 2 ص 159، معن بن زائده شود
دین داری و تدیّن و پارسائی. (ناظم الاطباء) : نه آن میکند یار در شاهدی که با او توان گفت از زاهدی. سعدی (بوستان). زاهدی بر باد الاّ مال و مذهب دادنت عاشقی در ششدر الاّ کفر و ایمان باختن. سعدی. ، گوشه نشینی. (ناظم الاطباء) : گر یار با جوانان خواهد نشست و رندان ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری. سعدی. ، زهدفروشی. تظاهر به زاهد بودن. رجوع به زاهد شود
دین داری و تدیّن و پارسائی. (ناظم الاطباء) : نه آن میکند یار در شاهدی که با او توان گفت از زاهدی. سعدی (بوستان). زاهدی بر باد الاّ مال و مذهب دادنت عاشقی در ششدر الاّ کفر و ایمان باختن. سعدی. ، گوشه نشینی. (ناظم الاطباء) : گر یار با جوانان خواهد نشست و رندان ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری. سعدی. ، زهدفروشی. تظاهر به زاهد بودن. رجوع به زاهد شود
ابراهیم بن عبیدالله بن عطأالله گیلانی از دانشمندان نامی گیلان در آغاز قرن 12 هجری و عم مؤلف تذکرۀ حزین است. در تذکرۀ حزین آمده: عم عالیمقدار این خاکسار مظهرشوارق انوار و جامع کمالات صوری و معنوی تلمیذ والد بزرگوار خود است و متوطن بلدۀ طیبۀ لاهیجان و مرجع افاضل گیلان. فضائل حقیقیۀ نفسانیه را با محاسن ظاهریه جمع داشت. تقریر و تحریرش دلپذیر و در شعر و انشابی نظیر و جمیع خطوط را بغایت خوش و دلکش مینگاشت. از جملۀ مصنفاتش حاشیه ای است بر کتاب مختلف علامۀ حلی مسمی به رافعالخلاف و حاشیه ای بر کشاف تا سورۀ احقاف بنام کاشف الغواشی و رسالۀ دیگر در توضیح کتاب اقلیدس. فقیر در سن ده سالگی که در خدمت والد مرحوم از اصفهان به لاهیجان رسیده قریب یک سال توقف رو داده شرف حضور آن عم بزرگوار دریافته به اشارۀ والد علامه قدس روحه خلاصهالحساب را از خدمت ایشان استفاده نمود. قصائد غراء در مدح آل عبا و مراثی نیکو در تعزیت سیدالشهدا و اشعار و معمیات ستوده از تأثر طبع وقاد ایشان در صفحۀ روزگار باقیست. در سال یکهزار و یکصد و نوزده هجری بعالم بقا انتقال فرمودو در لاهیجان مدفون گردید. چون این خبر به اصفهان رسید مرثیه ای وارد خاطر فقیر شد بذکر چند بیت از آن مبادرت مینماید: این واقعه رنگ از رخ گلزار فروریخت بلبل دل خون گشته ز منقار فروریخت. (از تذکرۀ حزین ص 22 و 23). دیگر از تألیفاتش، القصائد الغراء فی مدح آل العباء است. (از ریحانهالادب). از اشعاراوست: برافکن پرده از رخسار وکوته ساز دعوی را به هفتاد و سه ملت جلوه ده شمع تجلی را. و هم او راست: اشکی از دل تو نشوید غبار من خاکش بسر اگرچه جگرگوشۀ من است. رجوع به تذکرۀ حزین و زاهدی (ابوطالب) و زاهدی (محمد علی) و حزین شود
ابراهیم بن عبیدالله بن عطأالله گیلانی از دانشمندان نامی گیلان در آغاز قرن 12 هجری و عم مؤلف تذکرۀ حزین است. در تذکرۀ حزین آمده: عم عالیمقدار این خاکسار مظهرشوارق انوار و جامع کمالات صوری و معنوی تلمیذ والد بزرگوار خود است و متوطن بلدۀ طیبۀ لاهیجان و مرجع افاضل گیلان. فضائل حقیقیۀ نفسانیه را با محاسن ظاهریه جمع داشت. تقریر و تحریرش دلپذیر و در شعر و انشابی نظیر و جمیع خطوط را بغایت خوش و دلکش مینگاشت. از جملۀ مصنفاتش حاشیه ای است بر کتاب مختلف علامۀ حلی مسمی به رافعالخلاف و حاشیه ای بر کشاف تا سورۀ احقاف بنام کاشف الغواشی و رسالۀ دیگر در توضیح کتاب اقلیدس. فقیر در سن ده سالگی که در خدمت والد مرحوم از اصفهان به لاهیجان رسیده قریب یک سال توقف رو داده شرف حضور آن عم بزرگوار دریافته به اشارۀ والد علامه قدس روحه خلاصهالحساب را از خدمت ایشان استفاده نمود. قصائد غراء در مدح آل عبا و مراثی نیکو در تعزیت سیدالشهدا و اشعار و معمیات ستوده از تأثر طبع وقاد ایشان در صفحۀ روزگار باقیست. در سال یکهزار و یکصد و نوزده هجری بعالم بقا انتقال فرمودو در لاهیجان مدفون گردید. چون این خبر به اصفهان رسید مرثیه ای وارد خاطر فقیر شد بذکر چند بیت از آن مبادرت مینماید: این واقعه رنگ از رخ گلزار فروریخت بلبل دل خون گشته ز منقار فروریخت. (از تذکرۀ حزین ص 22 و 23). دیگر از تألیفاتش، القصائد الغراء فی مدح آل العباء است. (از ریحانهالادب). از اشعاراوست: برافکن پرده از رخسار وکوته ساز دعوی را به هفتاد و سه ملت جلوه ده شمع تجلی را. و هم او راست: اشکی از دل تو نشوید غبار من خاکش بسر اگرچه جگرگوشۀ من است. رجوع به تذکرۀ حزین و زاهدی (ابوطالب) و زاهدی (محمد علی) و حزین شود
از شعرای قرن 9 هجری است. میر علیشیر نوائی آرد: مولانا زاهد معاصر باباسودائی بوده و متوفی به سال 853 هجری قمری بوده، قصیدۀ دریای ابرار میرخسرو را تتبع نموده و نظیرۀ تجنیسات کاتبی گفته و در مناجات قاضی الحاجات این بیت در تجنیسات نیکو گفته: زهره را چنگ یا رباب که داد لعل در سنگ یارب آب که داد. (ازمجالس النفائس ترجمه حکیم شاه محمد قزوینی ص 193). و رجوع به ص 18 از آن کتاب شود
از شعرای قرن 9 هجری است. میر علیشیر نوائی آرد: مولانا زاهد معاصر باباسودائی بوده و متوفی به سال 853 هجری قمری بوده، قصیدۀ دریای ابرار میرخسرو را تتبع نموده و نظیرۀ تجنیسات کاتبی گفته و در مناجات قاضی الحاجات این بیت در تجنیسات نیکو گفته: زهره را چنگ یا رباب که داد لعل در سنگ یارب آب که داد. (ازمجالس النفائس ترجمه حکیم شاه محمد قزوینی ص 193). و رجوع به ص 18 از آن کتاب شود
از قصرهای باشکوه دورۀ اسلامی در اندلس است. جرجی زیدان آرد: منصور بن ابی عامر. در سال 368 هجری قمری از الناصر تقلید کرد و کاخی بنام الزاهر بنا کرد که هم منزل و هم سنگر و دژ بشمار میرفت. منصور این کاخ را در کنار رود قرطبه برپا ساخت، و صنعتگران و کارگران فراوان در اطراف آن بکار انداخت، و برج و باروی آن را برافراشت و ساختمانهای بسیاری از آن جمله، دفترخانه ها و انبارها در آن کاخ بنا کرد و حوالی آن کاخ را بوزیران و نویسندگان و دبیران خویش واگذارد و بزودی کاخها و عمارتها و بازارها در آن محل پدید آمد و مردم برای استفاده از رجال دولتی به آنجا هجوم آوردندو آن نواحی را آباد ساختند و تا آنجا که این کاخ به کاخ زهراء متصل گشت و شبها در مسافت ده میل میان این دو کاخ، چراغها روشن میشد و مردم براحتی آمد و شد میکردند. (ترجمه تاریخ تمدن جرجی زیدان بقلم علی جواهرکلام ج 5 ص 137). و رجوع به الحلل السندسیه شود
از قصرهای باشکوه دورۀ اسلامی در اندلس است. جرجی زیدان آرد: منصور بن ابی عامر. در سال 368 هجری قمری از الناصر تقلید کرد و کاخی بنام الزاهر بنا کرد که هم منزل و هم سنگر و دژ بشمار میرفت. منصور این کاخ را در کنار رود قرطبه برپا ساخت، و صنعتگران و کارگران فراوان در اطراف آن بکار انداخت، و برج و باروی آن را برافراشت و ساختمانهای بسیاری از آن جمله، دفترخانه ها و انبارها در آن کاخ بنا کرد و حوالی آن کاخ را بوزیران و نویسندگان و دبیران خویش واگذارد و بزودی کاخها و عمارتها و بازارها در آن محل پدید آمد و مردم برای استفاده از رجال دولتی به آنجا هجوم آوردندو آن نواحی را آباد ساختند و تا آنجا که این کاخ به کاخ زهراء متصل گشت و شبها در مسافت ده میل میان این دو کاخ، چراغها روشن میشد و مردم براحتی آمد و شد میکردند. (ترجمه تاریخ تمدن جرجی زیدان بقلم علی جواهرکلام ج 5 ص 137). و رجوع به الحلل السندسیه شود
مؤنث زاهق. (قطر المحیط) (اقرب الموارد) ، راحله زاهقه، راحله ای است که سبقت نماید و پیشی گیرد بر دیگران. (ناظم الاطباء) ، چاه عمیق. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به زهوق شود
مؤنث زاهق. (قطر المحیط) (اقرب الموارد) ، راحله زاهقه، راحله ای است که سبقت نماید و پیشی گیرد بر دیگران. (ناظم الاطباء) ، چاه عمیق. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به زهوق شود
بی رغبت شدن. (ترجمان القرآن). زاهد شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناخواهانی نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پرهیزگاری و رغبت نکردن به دنیا. (آنندراج). و یا آنکه زهاده در امور دنیاست و زهد در امور دین. (ناظم الاطباء)
بی رغبت شدن. (ترجمان القرآن). زاهد شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناخواهانی نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پرهیزگاری و رغبت نکردن به دنیا. (آنندراج). و یا آنکه زهاده در امور دنیاست و زهد در امور دین. (ناظم الاطباء)
تولد یافته متولد شده، پیدا شده، فرزند. یا زاده خاطر آنچه زاده طبیعت باشد مانند: صوت و عمل شخص، نظم و نثر. یا زاده دهان (دهن) سخن (نیک یا بد) یا زاده شش روزه دو جهان و مخلوقات آنها یا زاده مریخ آهن (بمناسبت انتساب آن به مریخ)
تولد یافته متولد شده، پیدا شده، فرزند. یا زاده خاطر آنچه زاده طبیعت باشد مانند: صوت و عمل شخص، نظم و نثر. یا زاده دهان (دهن) سخن (نیک یا بد) یا زاده شش روزه دو جهان و مخلوقات آنها یا زاده مریخ آهن (بمناسبت انتساب آن به مریخ)
مونث زائد افزوده، سرپستان مونث زاید، سر پستان زایدتان. یا زایده اعور روده کور. یا زایده پستانی قسمتی از استخوان گیجگاه را تشکیل داده و در عقب مجرای گوش خارجی واقع است زایده حمله یی. یا زایده تاج خروسی زایده ایست که در سطح سهمی در امتداد خط وسط صفحه افقی قرار گرفته است و به شکل مثلثی است که قاعده آن در پایین و راس در بالا است و بتدریج از جلو به عقب نازک میشود و دارای سه کنار و دو سطح طرفی میباشد. یا زایده حمله یی زایده پستانی. یا زایده خاری زایده شوکی. یا زایده خنجری قسمت انتهایی قص که به غضروف مشترک دنده ها در انتها متصل است. یا زایده شوکی زایده ایست که در خط وسط هر مهره قرار گرفته و شبیه به تیغ یا خاری میباشد و از محل اتصال دو تیغه در عقب مهره شروع شده و از جلو به عقب و کمی از بالا به پایین متوجه است زایده شوکیه فقار زایده خاری. یا زایده کاسه چشمی زایده ایست که در طرف خارج و داخل قوس کاسه چشمی استخوان پیشانی قرار دارد. آنکه طرف داخل است) زایده کاسه چشمی داخلی (و آنکه طرف خارج است) زایده کاسه چشمی خارجی (نام دارد. یا زایده کلیه غده فوق کلیوی. یا زایده نیزه یی زایده ای که در قسمت تحتانی خلفی استخوان صدغ قرار دارد و با آن رباطها و عضلات دسته ریولان میچسبد زایده سهمی شقیقه
مونث زائد افزوده، سرپستان مونث زاید، سر پستان زایدتان. یا زایده اعور روده کور. یا زایده پستانی قسمتی از استخوان گیجگاه را تشکیل داده و در عقب مجرای گوش خارجی واقع است زایده حمله یی. یا زایده تاج خروسی زایده ایست که در سطح سهمی در امتداد خط وسط صفحه افقی قرار گرفته است و به شکل مثلثی است که قاعده آن در پایین و راس در بالا است و بتدریج از جلو به عقب نازک میشود و دارای سه کنار و دو سطح طرفی میباشد. یا زایده حمله یی زایده پستانی. یا زایده خاری زایده شوکی. یا زایده خنجری قسمت انتهایی قص که به غضروف مشترک دنده ها در انتها متصل است. یا زایده شوکی زایده ایست که در خط وسط هر مهره قرار گرفته و شبیه به تیغ یا خاری میباشد و از محل اتصال دو تیغه در عقب مهره شروع شده و از جلو به عقب و کمی از بالا به پایین متوجه است زایده شوکیه فقار زایده خاری. یا زایده کاسه چشمی زایده ایست که در طرف خارج و داخل قوس کاسه چشمی استخوان پیشانی قرار دارد. آنکه طرف داخل است) زایده کاسه چشمی داخلی (و آنکه طرف خارج است) زایده کاسه چشمی خارجی (نام دارد. یا زایده کلیه غده فوق کلیوی. یا زایده نیزه یی زایده ای که در قسمت تحتانی خلفی استخوان صدغ قرار دارد و با آن رباطها و عضلات دسته ریولان میچسبد زایده سهمی شقیقه
مونث زاید، سر پستان زایدتان. یا زایده اعور روده کور. یا زایده پستانی قسمتی از استخوان گیجگاه را تشکیل داده و در عقب مجرای گوش خارجی واقع است زایده حمله یی. یا زایده تاج خروسی زایده ایست که در سطح سهمی در امتداد خط وسط صفحه افقی قرار گرفته است و به شکل مثلثی است که قاعده آن در پایین و راس در بالا است و بتدریج از جلو به عقب نازک میشود و دارای سه کنار و دو سطح طرفی میباشد. یا زایده حمله یی زایده پستانی. یا زایده خاری زایده شوکی. یا زایده خنجری قسمت انتهایی قص که به غضروف مشترک دنده ها در انتها متصل است. یا زایده شوکی زایده ایست که در خط وسط هر مهره قرار گرفته و شبیه به تیغ یا خاری میباشد و از محل اتصال دو تیغه در عقب مهره شروع شده و از جلو به عقب و کمی از بالا به پایین متوجه است زایده شوکیه فقار زایده خاری. یا زایده کاسه چشمی زایده ایست که در طرف خارج و داخل قوس کاسه چشمی استخوان پیشانی قرار دارد. آنکه طرف داخل است) زایده کاسه چشمی داخلی (و آنکه طرف خارج است) زایده کاسه چشمی خارجی (نام دارد. یا زایده کلیه غده فوق کلیوی. یا زایده نیزه یی زایده ای که در قسمت تحتانی خلفی استخوان صدغ قرار دارد و با آن رباطها و عضلات دسته ریولان میچسبد زایده سهمی شقیقه
مونث زاید، سر پستان زایدتان. یا زایده اعور روده کور. یا زایده پستانی قسمتی از استخوان گیجگاه را تشکیل داده و در عقب مجرای گوش خارجی واقع است زایده حمله یی. یا زایده تاج خروسی زایده ایست که در سطح سهمی در امتداد خط وسط صفحه افقی قرار گرفته است و به شکل مثلثی است که قاعده آن در پایین و راس در بالا است و بتدریج از جلو به عقب نازک میشود و دارای سه کنار و دو سطح طرفی میباشد. یا زایده حمله یی زایده پستانی. یا زایده خاری زایده شوکی. یا زایده خنجری قسمت انتهایی قص که به غضروف مشترک دنده ها در انتها متصل است. یا زایده شوکی زایده ایست که در خط وسط هر مهره قرار گرفته و شبیه به تیغ یا خاری میباشد و از محل اتصال دو تیغه در عقب مهره شروع شده و از جلو به عقب و کمی از بالا به پایین متوجه است زایده شوکیه فقار زایده خاری. یا زایده کاسه چشمی زایده ایست که در طرف خارج و داخل قوس کاسه چشمی استخوان پیشانی قرار دارد. آنکه طرف داخل است) زایده کاسه چشمی داخلی (و آنکه طرف خارج است) زایده کاسه چشمی خارجی (نام دارد. یا زایده کلیه غده فوق کلیوی. یا زایده نیزه یی زایده ای که در قسمت تحتانی خلفی استخوان صدغ قرار دارد و با آن رباطها و عضلات دسته ریولان میچسبد زایده سهمی شقیقه