جدول جو
جدول جو

معنی زامورا - جستجوی لغت در جدول جو

زامورا
همان ماهی زامور است
لغت نامه دهخدا
زامورا
شهری است در ولایت لئون اسپانیا واقع در 250کیلومتری شمال غربی مادرید و بر جائی مرتفع نزدیک به ساحل راست رود دویرو، زامورا در 745 میلادی از دست عرب بیرون رفت و منصور بن ابی عامر در 985 آن را بازستاند و ویران ساخت، سپس در 1093 بار دیگر بدست اسپانیاییها افتاد، در 901 میلادی نیز (پیش از آنکه بدست منصور گشوده شود) الفونس کبیر پادشاه استوریا بر سر آن با عرب جنگید و پیروز شد، ولایت زامورا واقع است در میان ولایتهای ولید، سلمنکه، اورنسه، لئون و پرتغال و مساحت آن 135 میل مربع و دارای 250000 تن سکنه است، قسمت مهم آن، جلگه و دارای هوائی معتدل است مهم ترین رودهای آن رود دویرو میباشد که آن را قطع میکند و رود اسله در آن میریزد، در زامورا معادن انتیمون نیز موجود است، (از دائره المعارف بستانی)، در الموسوعه العربیه آمده: شهری است جزء منطقۀ لئون که تا 1230 کشوری مستقل بوده و پس از آن ضمیمۀ قشطالۀ اسپانیا گردید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تامارا
تصویر تامارا
(دخترانه)
کاملا جستجو کن، کاملترین، نام حاکم گرجستان و دختر گیورکی سوم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامروا
تصویر کامروا
(پسرانه)
آنکه خواسته و آرزویش رسیده است، موفق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامونا
تصویر رامونا
(دخترانه)
نگهبان عاقل، لاتین نگهبان عاقل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیرا
تصویر سامیرا
(دخترانه)
سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن حجامت می کنند، نام محلی در نزدیکی مکه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاروار
تصویر زاروار
زار مانند، در حالت بیچارگی و ناتوانی، زار و وار، خوٰار و زبون، زار و نزار
بینوا، برای مثال بی تو ار خواسته مبادم و گنج / همچنین زاروار با تو رواست (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۲۸)
ناتوان
فرهنگ فارسی عمید
روز دهم ماه محرم که حسین بن علی در کربلا شهید شد و شیعیان در این روز عزاداری می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامروا
تصویر کامروا
کسی که به مراد و مقصود خود رسیده، کسی که به کام دل زندگی کند، کامیاب، خوشبخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زامهران
تصویر زامهران
پادزهر، نوشدارو، دارویی که برای دفع سم به کار می بردند، دارویی که برای دفع سم، اصلاح حرکات کلیه و مثانه و دفع سنگ کلیه و مثانه به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاموار
تصویر هاموار
هموار، صاف، مسطح، موافق، مناسب، برابر، یکسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باحورا
تصویر باحورا
گرمای سخت تموز، شدت گرما در تابستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناموری
تصویر ناموری
دارای نام بودن، نیک نامی، شهرت
فرهنگ فارسی عمید
یکی از شهرهای قوم لوط است، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
نامی است که آشوریان بر شهر زور (ولایت طائفۀ لولوبی) گذارده اند، (از تاریخ کرد رشید یاسمی ص 46)، و در ص 50 از همان کتاب آمده: پارسوا و نمری در سال 828 قبل از میلاد مجدداً بدست آشوریان مفتوح گردید ودر تمام این مدت که ذکر شد ولایت شهر زور (زاموا) درتصرف آشوریان بود، و رجوع به ص 49 همان کتاب شود
لغت نامه دهخدا
نوعی ماهی است، مؤلف نزهت نامۀ علائی آرد: آن را زامور و زامار خوانند و صیاد آن را سخت مبارک دارد و بدیدارش ملاح فال گیرد ... و باشد که ماهی بزرگ بیاید تا کشتی بشکند و مردم بخورد، این زامور در گوش او شود و همی جمبد تا آن ماهی بزرگ از درد ستوه شده و سنگی بزرگ یا درختی طلبد و سر بر آن میزند تا بمیرد پس زامور از گوشش بیرون آید، (نزهت نامۀ علائی نسخه خطی مجلس شورای ملی)، دمیری آرد: ماهی کوچکی است که مأنوس بصدای مردم است و از این رو همراه کشتیها میرود وهرگاه یکی از ماهی های بزرگ دریا را بیند که قصد دارد بکشتی حمله کند، زامور در گوش او میرود و بشدت خودرا حرکت میدهد تا آن ماهی بزرگ را وادار کند که بساحل رود و سر خود را از شدت ناراحتی آن قدر بر سنگ زند تا بمیرد، سرنشینان کشتیها این حیوان را دوست میدارند و با او بمهربانی رفتار میکنند تا به کمک او از زیان ماهی های خطرناک محفوظ بمانند و هرگاه در تور مخصوص ماهی گیری زامور دیده شود تمام ماهی های صیدشده رابخاطر آن آزاد میسازند، (از حیوه الحیوان دمیری)،
بستانی آرد: زامور همان ماهی دیدبان است که از نوع ماهی نوکراتس است، این ماهی دوکی شکل و دارای فلسهائی ریز و منظم است و یک پر روی دم و چند پر بطور متفرق روی پشت دارد و دارای سر پهن و دندانهای نازک چسبیده به فک و سقف دهان است، ماهی نوکراتس چهار نوع ومشهورترین انواع آن نوکراتس دوکتور است، طول ماهی دیدبان (زامور) نزدیک یک قدم و رنگ آن سیاه و سفید و پشت آن کبود است و 5 حلقۀ کبودرنگ، گرد پیکرش دیده میشود و دارای گوشتی لذیذ است، زامور مسافت درازی باکشتیهای مسافربری میرود و از فضول غذاهای اهل کشتی تغذی میکند و گویا به همین دلیل است که این ماهی و همچنین سگ آبی که در دریای بحرالروم (مدیترانه) و اطلس موجود است تا سواحل آمریکا و مناطق حاره دنبال کشتیها میروند، قدما این ماهی را مقدس میشمرده و آن را بفال نیک میگرفته و معتقد بوده اند که بدلیل دوستیش با بشر وظیفۀ دلالت و راهنمائی کشتیها را در راه های پرمخاطره بعهده میگیرد، نوعی از این ماهی که در سواحل آمریکا یافت میشود نوکراتس نوقورانسس نامیده میشود و دارای 4 حلقۀ متقاطع است، (از دائره المعارف بستانی، دیدبان و زامور)، و رجوع به نوکراتس در لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
داغروزان از نوزدهم مرداد تا بیست و ششم همان ماه که گرم ترین روزهای سال خورشیدی است
فرهنگ لغت هوشیار
روز دهم محرم و آن روزی است که حضرت حسین بن علی (ع) در کربلا بشهادت رسیدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاموار
تصویر هاموار
آنچه پستی وبلندی ندارد مستوی مسطح: (پس بفرمود تاجایی بجستند که زمین آنها هاموارتر بود وآب آن خوشتربود تاجایی بیافتندکه آنرا ارم خوانندی)، دایما پیوسته همیشه (برفتند گردنکشان هاموار بنزدیک مستظهرکامکار) (زجاجی رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناموری
تصویر ناموری
دارای نام بودن، نام دادگی مسمی بودن، شهرت معروفیت
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که بمراد و مقصود رسیده آنکه بکام دل زندگی کند کامیاب مقابل نا کام: (نا کسان پیشگاه و کامروا فاضن دور مانده وین عجب است) (جامع الحکمتین)، عیاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زامهران
تصویر زامهران
دارویی است که خاصیت پاد زهر دارد و در نوشداروها داخل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاموری
تصویر کاموری
کامیابی کامرا نی، توفیق فیروز مندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاورا
تصویر زاورا
بیچاره، دربدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امورات
تصویر امورات
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاخورش
تصویر زاخورش
زنی که طعام اندک خورد قتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاموره
تصویر صاموره
شیر ترش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باحورا
تصویر باحورا
شدت حرارت در تموز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زامهران
تصویر زامهران
((مَ))
پادزهر، نوشدارو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عاشورا
تصویر عاشورا
روز دهم ماه محرم، روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کامروا
تصویر کامروا
((رَ))
برخوردار، متمتع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاموار
تصویر هاموار
هموار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زادوری
تصویر زادوری
تولید مثل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زایوری
تصویر زایوری
تولید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناموران
تصویر ناموران
اعلام
فرهنگ واژه فارسی سره