جدول جو
جدول جو

معنی زاسلاف - جستجوی لغت در جدول جو

زاسلاف
شهری است در لهستان در ولایت قولهینیاواقع در کنار نهر غورین، بسیاری از سکنۀ آنجا را یهودیان تشکیل داده اند، (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زندلاف
تصویر زندلاف
پیشوای زردشتی، زندخوان، سرودگوی
بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، هزاردستان، زندواف، بوبرد، زندباف، مرغ چمن، صبح خوٰان، زندوان، هزاران، مرغ سحر، شباهنگ، فتّال، بوبردک، مرغ خوش خوٰان، هزار، شب خوٰان، هزارآوا، عندلیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسلاف
تصویر اسلاف
سلف ها، گذشتگان، درگذشتگان، جمع واژۀ سلف، کسانی که پیش تر از پدران و خویشان خویش می زیسته اند
فرهنگ فارسی عمید
دیهی به نیم فرسنگی مغرب قیر
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ)
پیشی کردن. (از منتهی الارب). تقدم گرفتن.
لغت نامه دهخدا
(زَ)
بمعنی زندخوان است. (فرهنگ جهانگیری). زندباف. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). همان زندباف است. (شرفنامۀ منیری). بر وزن و معنی زندباف است که مجوس باشد. (برهان). پیشوای زردشتیان. (ناظم الاطباء)... بمعنی مجوس زندخوان نیز آمده است. (غیاث) ، مرغان خوش آواز. (برهان)... دیگر مرغان خوش آواز. (غیاث) ، بلبل. (برهان) (غیاث) (ناظم الاطباء) ، قمری. (غیاث) ، فاخته. (غیاث) (ناظم الاطباء). رجوع به زند و ترکیبهای دیگر این کلمه، زندباف، زندواف و مزدیسنا ص 141 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ سلف. پدران پیشین. قدماء. اقدمین. پیشینگان. (غیاث). گذشتگان. (زمخشری). درگذشتگان. مقابل اخلاف:
گرچه اسلاف من بزرگانند
هر یک اندر هنر همه استاد.
مسعودسعد.
با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت مینماید. (کلیله و دمنه). نشاید پادشاهان را که هنرمندان را بخمول اسلاف فروگذارند. (کلیله و دمنه). اگر بیهنران خدمت اسلاف را وسیلت سعادت سازند خلل بکارها راه یابد. (کلیله و دمنه). اصحاب سلطان و اسلاف ایشان همیشه مراتب را منظورنداشته اند بلکه بتدریج... آن درجات یافته اند. (کلیله و دمنه). و معالی خصال ملوک اسلاف... میمون داشته است. (کلیله و دمنه).
گزارم خام طبع خود باندک مدح صدر تو
که از انعام اسلاف تو اندر خام بسیارم.
سوزنی.
بمکان او فضایل اسلاف و شرف اجداد متجدد گشته. (ترجمه تاریخ یمینی چ طهران ص 362). بتقلید اسلاف در آن معابد نیازمند شده. (ترجمه تاریخ یمینی ص 414). اسلاف او در ایام آل سامان بثروت تمام و حرمت موفور مشهور بودند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 435).
بر روان پدر و مادر و اسلاف تو باد
مدد رحمت ایزد عدد رمل زرود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ / رِ)
هموار کردن زمین را بماله. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
جمع سلف، پیشینیان در گذشتگان نیاکان جمع سلف پیشینیان پدران پیشین مقابل اخلاف. ج سلف، پدران پیشین، قدما، اقدمین، گذشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدلاف
تصویر ازدلاف
پیشی گرفتن پیش افتادن، پراکندیدن، نزدیکی جستن نزدیک گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلاف
تصویر اسلاف
جمع سلف، پیشینیان، درگذشتگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسلاف
تصویر اسلاف
پیشینیان، گذشتگان، یشینیان
فرهنگ واژه فارسی سره
آباء، اجداد، پیشینیان، نیاکان
متضاد: اخلاف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
بوسرافٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
Lavishly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
somptueusement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
사치스럽게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
فضول خرچی سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
cömertçe
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
kwa ukarimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
অপচয়ভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
בפזרנות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
贅沢に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
royaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
शानो-शौकत से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
dengan mewah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
อย่างฟุ่มเฟือย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
lujosamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
generosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
奢侈地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
wystawnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
марнотратно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
verschwenderisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
расточительно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باسراف
تصویر باسراف
sontuosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی