جدول جو
جدول جو

معنی زازائی - جستجوی لغت در جدول جو

زازائی
منسوب به زازا، نوعی مخصوص از زبان کردی، شامل لهجه های سیورک، بجق، چبخچور، کغی، کر، چرمق و پالو است، (مقدمۀ برهان قاطع بقلم دکتر معین ص 39)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازاری
تصویر بازاری
از مردم بازار، تاجر،
کنایه از متداول در بازار یا در بین تودۀ مردم مثلاً لهجۀ بازاری،
کنایه از بی کیفیت، کنایه از بدون ارزش هنری، مبتذل مثلاً رمان بازاری،
کنایه از بی ادب، بی ظرافت، کنایه از در معرض دید همه،
مانند افراد بازاری، مقتصدانه مثلاً چقد بازاری فکر می کرد
فرهنگ فارسی عمید
اسمش خواجه علی، احوالش را از اینکه قبول این تخلص میکرده میتوان یافت، بغیر از این رباعی شعری از او معلوم نشده:
با دل گفتم که ایدل احوال توچیست
دل دیده پرآب کرد و برمن نگریست
گفتا که چگونه باشد احوال کسی
کو را بمراد دگری باید زیست،
؟ (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 155)،
یکی از شعرای ایران است و از اهالی استرآباد، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
منسوب ببازار بمعنی مردم بازار، (آنندراج)، منسوب و متعلق به بازار، یکی از کسبۀ بازار، سوداگر، (ناظم الاطباء)، کاسب، تاجر، بازرگان، بازارگان، آنکه در بازار بتجارت و کسب و کار مشغول باشد:
کنون مرد بازاری و چاره جوی
ز کلبه سوی خانه دارند روی،
فردوسی،
چه نامی بدو گفت خرادنام
جهان گرد و بازاری و شادکام،
فردوسی،
از ایدر خورش بود و روزی و بهر
بدهقان و بازاری و اهل شهر،
اسدی (گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا
بالایی، رجوع به بالا و بالایی شود
لغت نامه دهخدا
عقم، سترونی، عقر، عقارت، عقرت، نازائیدن، نازا بودن، زائنده نبودن
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان نودان بخش کوهمره و نودان شهرستان کازرون، 8هزارگزی راه فرعی چنار شاهیجان به کتل پیرزن، کوهستانی، معتدل مالاریائی، سکنۀ آن 352 تن، آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، انگور وانجیر، شغل اهالی زراعت، باغداری، قالی و گلیم بافی است، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان آسپاس بخش مرکزی شهرستان آباده 48 هزارگزی جنوب باختری اقلید، کنار راه فرعی احمدآباد به ده بید و اقلید، جلگه سردسیر، سکنۀ آن 58 تن، آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
غلامی بندگی خدمتکاری: پیش یکران ضمیرش عقل را داغ بر رخ کش به لالایی فرست. (خاقانی. عبد. 576) توضیح در دیوان چا. سج. ص: 825 مولایی، تربیت بزرگزادگان، قسمی پارچه کم ارزش: قلمی گر چه بود خواجه ابیاریها همچو لالایی بیقدر غلامست اینجا. (نظام قاری 39 لغ) صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بازار مردم بازار اهل بازار سوقه، مبتذل اثری که در آن رعایت اصول نشده و خالی از حس و حساب باشد اثری که فقط بمنظور انتفاع ساخته شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانائی
تصویر دانائی
بصیرت، دانش، ادراک
فرهنگ لغت هوشیار
نام دارویی که به دستور غازان خان ساخته شده منسوب به غازان. یا تریاق غازانی. معجونی مرکب که به دستور غازان خان ساخته شده و آن عبارت بود از 24 داروی مفرد که هر یک علی حده تریاق مطلق بود به علاوه تریاق فاروق و آن به غایت نافع آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
نازا بودن سترونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازاری
تصویر بازاری
اهل بازار، کاسب، مبتذل، اثری که در آن دقائق و احساسات هنری وجود نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
العقم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
Barrenness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
stérilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
Unfruchtbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
עקרות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
esterilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
esterilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
bezpłodność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
бесплодие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
بانجھ پن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
ความแห้งแล้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
kemandulan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
不妊
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
onvruchtbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
不孕
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
utasa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
불임
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
безпліддя
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
বন্ধ্যাত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
बांझपन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
sterilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نازایی
تصویر نازایی
kısırlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی