- زادورود
- اولاد، فرزندان، مجموع فرزندان کسی از پسر و دختر
معنی زادورود - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرزند و نسل، تولید مثل
زادوولد کردن: زاییدن فرزندان، به وجود آوردن اولاد
زادوولد کردن: زاییدن فرزندان، به وجود آوردن اولاد
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهورد، شایورد، سابود، خرمن ماه،
فرش، تخت پادشاهی،برای مثال جهان دار بر شادوردی بزرگ / نشسته همه پیکرش میش و گرگ (فردوسی - ۸/۳۳۰)
در موسیقی آهنگی از موسیقی قدیم
فرش، تخت پادشاهی،
در موسیقی آهنگی از موسیقی قدیم
((سَ رْ))
فرهنگ فارسی معین
سرو، درختی است مخروطی شکل که در نواحی کوهستانی شمالی ایران می روید. سرو آزاد، سرو سهی، سروناز
سرو آزاد، برای مثال هریکی با قامتی چون زادسرو / هریکی با چهره ای چون ارغوان (فرخی - ۲۶۲)
جوانمرد، کریم، برای مثال زادمردی چاشتگاهی دررسید / در سرا عدل سلیمان دردوید (مولوی - مجمع الفرس - زادمرد)