جدول جو
جدول جو

معنی زادغر - جستجوی لغت در جدول جو

زادغر
حرام زاده، فرزندی که از ازدواج غیر شرعی به وجود آید، ناپاک زاده، فرزند نامشروع، بدذات، حیله گر و فتنه انگیز
تصویری از زادغر
تصویر زادغر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آن باشد که کسی دهان خود را پر باد کند و دیگری چنان دستی بر آن زند که باد از دهان وی با صدا بجهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادغر
تصویر بادغر
رهگذر باد، بادگیر، بادرس، بادخن، خانۀ تابستانی، برای مثال و هرگه که تیره بگردد جهان / بسوزد چو دوزخ شود بادغر (خسروی سرخسی - شاعران بی دیوان - ۱۷۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زابغر
تصویر زابغر
زابگر، ضربه به دهان پر از باد برای خارج شدن هوا از آن با صدا، آپوخ، زبغر، زنبغل، زنبلغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادغر
تصویر بادغر
((غَ))
رهگذر باد، بادخن، خانه تابستانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زابغر
تصویر زابغر
((غ))
آن باشد که کسی دهان خود پر باد کند و دیگری چنان دستی بر آن زند که باد از دهان وی با صدا بجهد، زابگیر، زبغر، زبگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادغر
تصویر شادغر
نای رویین، نفیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادغر
تصویر ادغر
یادگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغر
تصویر زاغر
چینه دادن ژاغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغر
تصویر زاغر
((غَ))
چینه دان، ژاغر و جاغر هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاغر
تصویر زاغر
چینه دان مرغ، کیسه ای که بین حلقوم و معدۀ مرغ قرار دارد، گژار
فرهنگ فارسی عمید