یکی از 25 تن ملوک حیره است که در ظرف 323سال و 11 ماه (تا آغاز اسلام) حکومت داشته اند. مؤلف مجمل التواریخ و القصص او را جز آنان شمرده که درملوک آل نصر دخیل بوده اند. رجوع به مجمل التواریخ و القصص شود. و در حبیب السیر بنقل از تاریخ حمزه آمده: خسرو پرویز پس از قتل ایاس بن قبیصه (حاکم دست نشاندۀ وی بر حیره) زادبن ماهیان بن مهربن دابرالهمدانی را بمقام حکومت منصوب کرد.زاد تا هفده سال فرمانروائی کرد و پس از وی منذربن نعمان بن منذر که بغرور مشهور بود زمام حکومت را بدست گرفت. این حکومت بیش از هشت ماه نپائید و بدست لشکر اسلام منقرض گردید. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 261)
یکی از 25 تن ملوک حیره است که در ظرف 323سال و 11 ماه (تا آغاز اسلام) حکومت داشته اند. مؤلف مجمل التواریخ و القصص او را جز آنان شمرده که درملوک آل نصر دخیل بوده اند. رجوع به مجمل التواریخ و القصص شود. و در حبیب السیر بنقل از تاریخ حمزه آمده: خسرو پرویز پس از قتل ایاس بن قبیصه (حاکم دست نشاندۀ وی بر حیره) زادبن ماهیان بن مهربن دابرالهمدانی را بمقام حکومت منصوب کرد.زاد تا هفده سال فرمانروائی کرد و پس از وی منذربن نعمان بن منذر که بغرور مشهور بود زمام حکومت را بدست گرفت. این حکومت بیش از هشت ماه نپائید و بدست لشکر اسلام منقرض گردید. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 261)
زاییده، زاییده شده، فرزند، پسوند متصل به واژه به معنای برای مثال بزرگان شدند ایمن از خواسته / زن و زاده و باغ آراسته (فردوسی - ۷/۸۰) فرزند، برای مثال آدمی زاده، امام زاده، بزرگ زاده، پرستارزاده، گدازاده، به ناپاک زاده مدارید امید / که زنگی به شستن نگردد سفید (فردوسی - لغت نامه - زاده)
زاییده، زاییده شده، فرزند، پسوند متصل به واژه به معنای برای مِثال بزرگان شدند ایمن از خواسته / زن و زاده و باغ آراسته (فردوسی - ۷/۸۰) فرزند، برای مِثال آدمی زاده، امام زاده، بزرگ زاده، پرستارزاده، گدازاده، به ناپاک زاده مدارید امید / که زنگی به شستن نگردد سفید (فردوسی - لغت نامه - زاده)
تأنیث نادب. رجوع به نادب شود، زنی که بر مرده میگرید و محاسن او را برمیشمرد. (از اقرب الموارد). زن ندبه کننده. (ناظم الاطباء). ندب المیت، بکاه و عدد محاسنه... فهو نادب و هی نادبه. (از اقرب الموارد). نائحه. نوحه سرای. نوحه گر. ج، نوادب نادبه. رجوع به نادبه شود
تأنیث نادب. رجوع به نادب شود، زنی که بر مرده میگرید و محاسن او را برمیشمرد. (از اقرب الموارد). زن ندبه کننده. (ناظم الاطباء). ندب المیت، بکاه ُ و عدد محاسنه... فهو نادب و هی نادبه. (از اقرب الموارد). نائحه. نوحه سرای. نوحه گر. ج، نوادب نادبه. رجوع به نادبه شود
شیخ زادۀ خراسانی. ابن بطوطه آرد: شاه ابواسحاق شیخ زادۀ خراسانی را که برسالت از طرف پادشاه هرات نزد وی (به شیراز) آمده بوده هفتاد هزار دینار عطا کرد و محرک وی در این بخشش رقابت با پادشاه هند بود. (رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 2 ص 73)
شیخ زادۀ خراسانی. ابن بطوطه آرد: شاه ابواسحاق شیخ زادۀ خراسانی را که برسالت از طرف پادشاه هرات نزد وی (به شیراز) آمده بوده هفتاد هزار دینار عطا کرد و محرک وی در این بخشش رقابت با پادشاه هند بود. (رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 2 ص 73)
از مشایخ شهر قریم (کریمه) است ابن بطوطه آرد: چون بطرف شهر قریم عزیمت کردم (تلکتمور) که از طرف سلطان محمد اوزبک خان حاکم آن شهر بود یکی از خدمتکاران را با سعدالدین امام شهر به استقبال من فرستاد من بخانقاه شیخ شهر، زادۀ خراسانی وارد شدم این شیخ مرتبتی بلند نزد اهالی داشت و قاضیان و خطباء و فقها و دیگر مردم را دیدم که بسلام وزیارت وی می آمدند. مرا با گشاده روئی بسیار پذیرفت واکرام کرد. (رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 2 ص 359)
از مشایخ شهر قریم (کریمه) است ابن بطوطه آرد: چون بطرف شهر قریم عزیمت کردم (تلکتمور) که از طرف سلطان محمد اوزبک خان حاکم آن شهر بود یکی از خدمتکاران را با سعدالدین امام شهر به استقبال من فرستاد من بخانقاه شیخ شهر، زادۀ خراسانی وارد شدم این شیخ مرتبتی بلند نزد اهالی داشت و قاضیان و خطباء و فقها و دیگر مردم را دیدم که بسلام وزیارت وی می آمدند. مرا با گشاده روئی بسیار پذیرفت واکرام کرد. (رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 2 ص 359)
اخلاطی ازمشایخ صوفیه. ابن بطوطه آرد: میر عزالدین بن احمد رفاعی را بهمراهی زادۀ اخلاطی که از کبار مشایخ بود دیدم. همراه اخلاطی صد تن درویش قلندر (موله) بودند و همه در خیمه هائی که بدستور حاکم شهر (عمر یک فرزند سلطان محمد بن آبدین) برای ایشان برپا شده بود بسرمیبردند. (از رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 3 ص 31)
اخلاطی ازمشایخ صوفیه. ابن بطوطه آرد: میر عزالدین بن احمد رفاعی را بهمراهی زادۀ اخلاطی که از کبار مشایخ بود دیدم. همراه اخلاطی صد تن درویش قلندر (موَله) بودند و همه در خیمه هائی که بدستور حاکم شهر (عمر یک فرزند سلطان محمد بن آبدین) برای ایشان برپا شده بود بسرمیبردند. (از رحلۀ ابن بطوطه چ پاریس ج 3 ص 31)
خفه کردن کسی را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در زرداب افکندن: زردبه قیل رماه فی الزرداب و قیل دحرجه. (التاج از ذیل اقرب الموارد). رجوع به زرداب شود
خفه کردن کسی را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در زرداب افکندن: زردبه ُ قیل رماه فی الزرداب و قیل دحرجه. (التاج از ذیل اقرب الموارد). رجوع به زرداب شود
عمل خفه کردن. (ناظم الاطباء). قال ابوبکر و یقال: زردمه و زردبه، اذا عصر حلقه. قال: و کان ابوحاتم یقول: الزردمه بالفارسیه ’الدمه’،ای اخذ بنفسه و حکی عنه فی موضع الاخرانه. قال: اصله ’زیردمه’، ای تحت النفس. (المعرب جوالیقی ص 173)
عمل خفه کردن. (ناظم الاطباء). قال ابوبکر و یقال: زردمه و زردبه، اذا عصر حلقه. قال: و کان ابوحاتم یقول: الزردمه بالفارسیه ’الدمه’،ای اخذ بنفسه و حکی عنه فی موضع الاخرانه. قال: اصله ’زیردمه’، ای تحت النفس. (المعرب جوالیقی ص 173)
زاذویه. لقب دیگر صالح بن حماد محدث است. (ریحانه الادب ج 2). محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
زاذویه. لقب دیگر صالح بن حماد محدث است. (ریحانه الادب ج 2). محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
تولد یافته متولد شده، پیدا شده، فرزند. یا زاده خاطر آنچه زاده طبیعت باشد مانند: صوت و عمل شخص، نظم و نثر. یا زاده دهان (دهن) سخن (نیک یا بد) یا زاده شش روزه دو جهان و مخلوقات آنها یا زاده مریخ آهن (بمناسبت انتساب آن به مریخ)
تولد یافته متولد شده، پیدا شده، فرزند. یا زاده خاطر آنچه زاده طبیعت باشد مانند: صوت و عمل شخص، نظم و نثر. یا زاده دهان (دهن) سخن (نیک یا بد) یا زاده شش روزه دو جهان و مخلوقات آنها یا زاده مریخ آهن (بمناسبت انتساب آن به مریخ)