جدول جو
جدول جو

معنی زاجوش - جستجوی لغت در جدول جو

زاجوش
مخلوط تخم مرغ و آهک جهت چسباندن اشیای شکسته شده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاوش
تصویر زاوش
(پسرانه)
نام ستاره مشتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاووش
تصویر زاووش
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، زوش، ژوپیتر، قاضی فلک، هرمز، برجیس، زواش، قاضی چرخ، سعد السّعود، اورمزد، سعد اکبر، زاوش
فرهنگ فارسی عمید
شاخۀ باریکی که از پای درخت می روید و چسبیده به ریشۀ درخت است و می توان آن را از ریشۀ اصلی جدا کرد و در جای دیگر کاشت. گاه آن را در زمین می خوابانند و قسمت پایین آن را زیر خاک می کنند تا ریشه بدواند و سال بعد درمی آورند و در جای دیگر می کارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاوش
تصویر زاوش
زئوس از خدایان یونانیان قدیم
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، قاضی چرخ، قاضی فلک، زاووش، اورمزد، هرمز، زوش، برجیس، ژوپیتر، سعد اکبر، سعد السّعود، زواش برای مثال فلک سادس ست زاوش را / که دهنده ست دانش و هش را (سنائی۱ - ۶۹۹)
فرهنگ فارسی عمید
(وُ)
نام کوکب مشتری است. (برهان قاطع). نام ستارۀ مشتری است که لفظ دیگرش برجیس است. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). آقای پورداود آرد: کلمه زاوش یا زواش که در همه فرهنگها ضبط است و شعرای قدیم بمعنی مشتری استعمال کرده اند بنظر میرسد که مانند کلمات درهم و دینار و الماس و دیهیم و غیره اصلاً یونانی و از زوس Zeus (خدای بزرگ) مشتق باشد. (یشتها ج 1 ص 23 از حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع) :
فلک سادس است زاوش را
که دهنده است دانش و هش را.
سنائی
لغت نامه دهخدا
لغتی است در زاموسک، شهری در لهستان، (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
شاخهای فرعی که از بن درخت روید متصل به ریشه، شاخهائی که پس از کف بر کردن درختی روید، نوچه، شکیر، فسیل، پاجوش خرما
لغت نامه دهخدا
شاخه باریکی که در پای بعض درختان از قبیل چنار تبریزی تمشک آلو گوجه فندق و غیره میروید و آنها در حقیقت جوانه ها و ساقه های جوان و نو رسته ای از ریشه گیاه اصلی هستند. ممکنست این پاجوشها نزدیک تنه اصلی یعنی کاملا پای درخت و یا دور از تنه اصلی باشند ولی در هر حال با ریشه درخت اصلی ارتباط دارند از این پاجوشها در باغبانی برای ازدیاد گیاهان استفاده میکنند، شاخه ای که پس از کف بر کردن درختی روید نوچه شکیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاجوش
تصویر پاجوش
نهال نازک و باریکی که در پای بعضی از درختان می روید، و از آن ها برای ازدیاد درختان استفاده می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاووش
تصویر زاووش
سیاره مشتری، پنجمین سیاره منظومه شمسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
نجوش
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
Unsociable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
antisocial
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کاچی زیرجوش
فرهنگ گویش مازندرانی
جوانه ی روییده در پای درختان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
समाजविरोधी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
غیر سماجی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
antissocial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
antisocial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
aspołeczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
асоциальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
антисоціальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
asociaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
unsozial
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
ไม่สังคม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
antisociale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
tidak sosial
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
אנטי-חברתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
社交的でない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
不合群的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
asiye na uhusiano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
비사회적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
asosyal
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
অসামাজিক
دیکشنری فارسی به بنگالی