جدول جو
جدول جو

معنی زابا - جستجوی لغت در جدول جو

زابا
بلغت ژند و پاژند زر و طلا و زر سرخ باشد، (آنندراج) (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تابا
تصویر تابا
(دخترانه و پسرانه)
تابنده، تابان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زانا
تصویر زانا
(پسرانه)
دانشمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
(دخترانه)
خوشگل، قشنگ، خوب، نیکو، دلنشین، مطبوع، آنکه یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بابا
تصویر بابا
(پسرانه)
پدر بزرگ، با احترام اسم از پدر بردن، تخلص شاعرکرد، حسین کرم الله، نام شاعرو عارف کرد، بابا طاهر عریان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زابل
تصویر زابل
گوشه ای در دستگاه های سه گاه و چهارگاه، از شعبه های بیشت و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زایا
تصویر زایا
زاینده، دارای توانایی زاییدن، دارای توانایی خلق و ابداع، آفریننده، افزون شونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بابا
تصویر بابا
پدر، مردی که فرزند داشته باشد، سرپرست و بزرگتر خانواده، ابی، ابا، والد، اتا، بابو، اب، آتابرای مثال طفل تا گیرا و تا پویا نبود / مرکبش جز گردن بابا نبود (مولوی - ۷۲)، پدربزرگ
عنوانی برای برخی از عارفان مثلاً باباطاهر عریان
عنوانی غیر محترمانه برای شخص مجهول یا کسی که نمی خواهند نامش را ببرند، یارو مثلاً یک بابایی چرخ ماشین را پنچر کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
بخشش خدا، اسم پسر یوشا که بخت النصر وی را پادشاه ساخته از آن پس اسمش را به صدقیا مبدل نمود. و رجوع به کتاب دوم پادشاهان 24: 17 شود. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
نام رودی است، مؤلف ایران باستان آرد: یونانیها (پس از آن که چندی در شهرسنا یک منزلی رود دجله اقامت کردند) به رود زابات رسیدند، عرض آن رود چهار پلطر (تقریباً 127 متر) بود، در اینجا چهار روز ماندند، (ایران باستان تألیف حسن پیرنیا ج 3 ص 1048 و رجوع به ص 1062 همان کتاب شود)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زابل
تصویر زابل
گوشه ایست از موسیقی (در سه گاه و چهار گاه)، کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زایا
تصویر زایا
زاینده مولود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابا
تصویر بابا
پیرمرد کامل، پدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زابن
تصویر زابن
دیو سرکش، چاووش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زابرا
تصویر زابرا
((بِ))
گرفتار، دچار دردسر، درمانده، آواره، سرگردان، معطل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
شایسته، زیبنده، نیکو، جمیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زایا
تصویر زایا
زاینده، آن که تولید می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زابل
تصویر زابل
((بُ))
گوشه ای است از موسیقی (در سه گاه، چهارگاه)، نام شهری در استان سیستان و بلوچستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بابا
تصویر بابا
پدر، پدربزرگ، عنوانی برای عارفان و حکیمان، باباافضل، باباطاهر، شخص، کس (عنوانی غیرمحترمانه)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
Beautiful, Beautifully, Comely, Cute, Exquisite, Gorgeous, Lovely, Nicely, Picturesque, Pretty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
beau, magnifiquement, mignon, exquis, magnifique, joli, joliment, pittoresque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
красивый , красиво , милый , изысканный , великолепный , живописный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
schön, süß, exquisit, wunderschön, malerisch, hübsch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
красивий , красиво , гарний , милий , вишуканий , чудовий , гарно , мальовничий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
piękny, pięknie, uroczy, wykwintny, wspaniały, ładnie, malowniczy, ładny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
美丽的 , 美丽地 , 漂亮的 , 可爱的 , 精致的 , 华丽的 , 漂亮地 , 如画的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
bonito, lindamente, belo, fofo, requintado, deslumbrante, agradavelmente, pitoresco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
bello, magnificamente, carino, squisito, magnifico, piacevolmente, pittoresco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
hermoso, bellamente, lindo, exquisito, bonito, agradablemente, pintoresco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
mooi, prachtig, schattig, exquisiet, schilderachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
सुंदर , सुंदर तरीके से , प्यारा , खूबसूरत , खूबसूरती से , चित्रमय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
indah, dengan indah, cantik, imut, dengan baik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیبا
تصویر زیبا
아름다운 , 아름답게 , 귀여운 , 정교한 , 멋진 , 멋지게 , 그림 같은 , 예쁜
دیکشنری فارسی به کره ای