پدر، مردی که فرزند داشته باشد، سرپرست و بزرگتر خانواده، ابی، ابا، والد، اتا، بابو، اب، آتابرای مثال طفل تا گیرا و تا پویا نبود / مرکبش جز گردن بابا نبود (مولوی - ۷۲)، پدربزرگ عنوانی برای برخی از عارفان مثلاً باباطاهر عریان عنوانی غیر محترمانه برای شخص مجهول یا کسی که نمی خواهند نامش را ببرند، یارو مثلاً یک بابایی چرخ ماشین را پنچر کرده
پِدَر، مردی که فرزند داشته باشد، سرپرست و بزرگتر خانواده، اَبی، اَبا، والِد، اَتا، بابو، اَب، آتابرای مِثال طفل تا گیرا و تا پویا نبود / مرکبش جز گردن بابا نبود (مولوی - ۷۲)، پدربزرگ عنوانی برای برخی از عارفان مثلاً باباطاهر عریان عنوانی غیر محترمانه برای شخص مجهول یا کسی که نمی خواهند نامش را ببرند، یارو مثلاً یک بابایی چرخ ماشین را پنچر کرده
بخشش خدا، اسم پسر یوشا که بخت النصر وی را پادشاه ساخته از آن پس اسمش را به صدقیا مبدل نمود. و رجوع به کتاب دوم پادشاهان 24: 17 شود. (از قاموس کتاب مقدس)
بخشش خدا، اسم پسر یوشا که بخت النصر وی را پادشاه ساخته از آن پس اسمش را به صدقیا مبدل نمود. و رجوع به کتاب دوم پادشاهان 24: 17 شود. (از قاموس کتاب مقدس)
نام رودی است، مؤلف ایران باستان آرد: یونانیها (پس از آن که چندی در شهرسنا یک منزلی رود دجله اقامت کردند) به رود زابات رسیدند، عرض آن رود چهار پلطر (تقریباً 127 متر) بود، در اینجا چهار روز ماندند، (ایران باستان تألیف حسن پیرنیا ج 3 ص 1048 و رجوع به ص 1062 همان کتاب شود)
نام رودی است، مؤلف ایران باستان آرد: یونانیها (پس از آن که چندی در شهرسنا یک منزلی رود دجله اقامت کردند) به رود زابات رسیدند، عرض آن رود چهار پلطر (تقریباً 127 متر) بود، در اینجا چهار روز ماندند، (ایران باستان تألیف حسن پیرنیا ج 3 ص 1048 و رجوع به ص 1062 همان کتاب شود)