جدول جو
جدول جو

معنی زابرا

زابرا((بِ))
گرفتار، دچار دردسر، درمانده، آواره، سرگردان، معطل
تصویری از زابرا
تصویر زابرا
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زابرا

زابیا

زابیا
نهری باشد بالای واسط که حجاج آن را حفر کرد و آن را زابیا نام داد، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

زابره

زابره
کوهی است در مصر نزدیک خلیج عرب. در این کوه که کوه زمرد نیز نام دارد معدن زمردی است که در دوران سیسوستریس استخراج میشده و پس از آن یکچند متروک گردیده است، تا در 1816 میلادی بدست کالیود افتاد. در 1852 یک شرکت انگلیسی امتیاز این معدن را از محمد علی پاشا گرفت. (دائره المعارف بستانی ج 9)
لغت نامه دهخدا

زبارا

زبارا
موضعی است که گمان دارم از نواحی کوفه است و نام آن درداستان جنگ قرامطه در روزگار مقتدر آمده. (از معجم البلدان). نهری است در دو فرسخی بغداد در نزد عقرقوف در نواحی کوفه. بر این نهر پلی بود که یاران المقتدرباﷲ عباسی بمنظور جلوگیری از پیشروی قرمطیان خراب کردند. (از دائره المعارف بستانی). رجوع به تجارب الامم ص 294 تا 296 و 298 و 299 و تاریخ طبری چ دخویه سری 2 ص 1071 در ذیل داستان جنگ ابن اشعث با حجاج شود
لغت نامه دهخدا

ابرا

ابرا
چشم پوشی طلبکار از طلب، بیزار کردن، بری کردن، از بیماری رهاندن، شفا دادن
ابرا
فرهنگ فارسی عمید

زابا

زابا
بلغت ژند و پاژند زر و طلا و زر سرخ باشد، (آنندراج) (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا