- ریچار
- سخنان بیهوده و در هم و نامربوط
معنی ریچار - جستجوی لغت در جدول جو
- ریچار
- مربا، هر خوراکی که از چند چیز سازند
- ریچار
- لیچار، مربا، ترشی،
برای مثال یکی مرغ بریان و نان از برش / نمکدان و ریچار گرد اندرش (فردوسی - ۲/۲۹)
ریچار بافتن: کنایه از سخنان مهمل و نامربوط گفتن، ریچال گفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مزخرف
مطلق مربا، مربایی که از دوشاب پزند:) او را که عفت تو شایع است... و لذت ریچار تو معلوم... (روضه العقول)، مربا یا خوراکی که از چند چیز که از سازند، هر چیز که از شیر گوسفند پزند، هر سخن در هم و بر هم کلام نامربوط لیچار ریچال
پارسی تازی گشته ریچار (مربا) ریچار جمع رواصیر
سخنان بیهوده، درهم و نامربوط، مربا
مربا یا ترشی ای که از چند چیز درست کنند
گفتار بیهوده و گاهی مضحک و گاهی هرزه
سخنان بیهوده وبی معنی، مربا. ریچار، ریچال، لیچال نیز گفته می شود
لیچار بار کسی کردن: کنایه از سخن درشت یا متلک نیش دار به کسی گفتن
لیچار بار کسی کردن: کنایه از سخن درشت یا متلک نیش دار به کسی گفتن
کنایه از سخنان مهمل و نامربوط گفتن، ریچال گفتن