- ریرا (دخترانه)
- در گویش مازندران بیدار باش، به هوش باش
معنی ریرا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خرفه بقله المبارکه بقله المحقا
جذاب
پاشیده و ریزان کردن
پسر خوشگل، محبوب
از این جهت بدین سبب ایرا
زیرا
زیرا، از این جهت، به این دلیل
گیرنده، کنایه از جذاب، دلربا
محافظان شاه که در جلو او حرکت می کردند
یاد گیرنده، باهوش، کسی که حافظۀ خوب دارد
پیراستن، پسوند متصل به واژه به معنای پیراینده مثلاً بوستان پیرا، پوست پیرا، ناخن پیرا
ازیرا، از این راه، از این رو، از این جهت، ایرا
زیراک: (حرف) ازیراک، زیرا که، برای این که
زیراک: (حرف) ازیراک، زیرا که، برای این که
دلربا، جذاب
میرنده، فانی: (و دیگر گویند گبران. . که ایزد اندر جهان نخستین چیز مردی آفرید و گاوی و آن مرد گیومرث خوانند و معنی گیومرث زنده گویای میرا بود)
یاد گیرنده آموزنده
پسر، محبوب و معشوق
از این جهت
گیرنده، جذاب، فریبنده، زیبا، اثرگذار، مؤثر
میرنده، فانی
یادگیرنده، آموزنده، کسی که حافظه خوب دارد
ظاهر سازی، چشم دیدی، ساختگی، ظاهری
خود را به نیکوکاری جلوه دادن برخلاف حقیقت، تظاهر به نیکوکاری و پاک دامنی، در فقه انجام دادن عمل نیک برای جلب نظر مردم نه به جهت رضای خدا مثلاً روی وریا
تظاهر، دورویی
دریده شدن
باد شکم
اشک ریزان شدن
تحریر