دستۀ ریحان، از سبزی های خوردنی خوش بو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، سپرغم، شاه اسپرغم، نازبو، ضیمران، ضومران، ونجنک، اسفرغم، اسفرم، اسپرم، سپرهم، سپرم، شاه اسپرم، شاه سپرغم، شاه سپرم، شاه پرم، شاسپرم
دستۀ رِیحان، از سبزی های خوردنی خوش بو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، سِپَرغَم، شاه اِسپَرغَم، نازبو، ضَیمُران، ضَومُران، وَنجنَک، اِسفَرغَم، اِسفَرَم، اِسپَرَم، سِپَرهَم، سِپَرَم، شاه اِسپَرَم، شاهِ سپَرَغم، شاهِ سپَرَم، شاه پَرَم، شاسپَرَم
چون رندان. مانند رندان. در حالت و هیئت و افکارو عقاید مانند رندان. رجوع به رند شود: پیچیده یکی لامک رندانه به سر بر بربسته یکی گزلک رومی به کمر بر. سوزنی. همچو حافظ برغم مدعیان شعر رندانه گفتنم هوس است. حافظ. رندانه کرد عقل که از بزم دور رفت مسکین حریف شیشۀ آتش زبان نبود. صائب (از آنندراج)
چون رندان. مانند رندان. در حالت و هیئت و افکارو عقاید مانند رندان. رجوع به رند شود: پیچیده یکی لامک رندانه به سر بر بربسته یکی گزلک رومی به کمر بر. سوزنی. همچو حافظ برغم مدعیان شعر رندانه گفتنم هوس است. حافظ. رندانه کرد عقل که از بزم دور رفت مسکین حریف شیشۀ آتش زبان نبود. صائب (از آنندراج)
میوه که تخم نداشته باشد چون انگور و انار و امثال آن. (آنندراج). بی خسته و بی تخم. کم تخم و کم خسته. (ناظم الاطباء). که دانه و هسته ندارد. که استخوان ندارد. بی تخم. بی استخوان. بی هسته چنانکه انگور بیدانه انجیر بیدانه، اناربیدانه، کشمش بیدانه. (یادداشت مؤلف) : خری سرش ز خرد چون کدوی بیدانه خری شکم ز کدو دانه چون کدو مملو. سوزنی. ، نام نوعی انگورو آن بر دو قسم است، بیدانۀ سپید و بیدانۀ سرخ. (یادداشت مؤلف)
میوه که تخم نداشته باشد چون انگور و انار و امثال آن. (آنندراج). بی خسته و بی تخم. کم تخم و کم خسته. (ناظم الاطباء). که دانه و هسته ندارد. که استخوان ندارد. بی تخم. بی استخوان. بی هسته چنانکه انگور بیدانه انجیر بیدانه، اناربیدانه، کشمش بیدانه. (یادداشت مؤلف) : خری سرش ز خرد چون کدوی بیدانه خری شکم ز کدو دانه چون کدو مملو. سوزنی. ، نام نوعی انگورو آن بر دو قسم است، بیدانۀ سپید و بیدانۀ سرخ. (یادداشت مؤلف)
ریحانه. دختر حسین خوارزمی است، که ابوریحان بیرونی کتاب ’التفهیم لاوایل صناعه التنجیم’ را به نام وی تألیف کرده است. (از حواشی چهارمقالۀ عروضی چ قزوینی ص 54)
ریحانه. دختر حسین خوارزمی است، که ابوریحان بیرونی کتاب ’التفهیم لاوایل صناعه التنجیم’ را به نام وی تألیف کرده است. (از حواشی چهارمقالۀ عروضی چ قزوینی ص 54)
ریحانه. نام مادر حضرت رضا علیه السلام، امام هشتم شیعیان. که کنیزکی بود. (از مجمل التواریخ و القصص). نام مادر حضرت را نجمه نوشته اند که بعد به ’تکتم’ و ’طاهره’ مسمی شده و ظاهراً این قول استوار نمی نماید. رجوع به منتهی الاّمال ص 172 و رضا شود
ریحانه. نام مادر حضرت رضا علیه السلام، امام هشتم شیعیان. که کنیزکی بود. (از مجمل التواریخ و القصص). نام مادر حضرت را نجمه نوشته اند که بعد به ’تکتم’ و ’طاهره’ مسمی شده و ظاهراً این قول استوار نمی نماید. رجوع به منتهی الاَّمال ص 172 و رضا شود
گیاهی خوشبوی که در زمین نرم روید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). حنوه و آن گیاهی سهلی یا آزریون بری است. (ازاقرب الموارد) ، دستۀ ریحان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دستۀ شاهسپرم. (فرهنگ فارسی معین) ، پسر:ریحانه رسول اﷲ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام. (یادداشت مؤلف) ، زن، و از آن است فرمایش حضرت علی: ’المراءه ریحانه و لیست بقهرمانه’، ای انها طیب نفس للرجل لا قیمه علیه. (از اقرب الموارد)
گیاهی خوشبوی که در زمین نرم روید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). حنوه و آن گیاهی سهلی یا آزریون بری است. (ازاقرب الموارد) ، دستۀ ریحان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دستۀ شاهسپرم. (فرهنگ فارسی معین) ، پسر:ریحانه رسول اﷲ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام. (یادداشت مؤلف) ، زن، و از آن است فرمایش حضرت علی: ’المراءه ریحانه و لیست بقهرمانه’، ای انها طیب نفس للرجل لا قیمه علیه. (از اقرب الموارد)
دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری کامیاران با 164 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری کامیاران با 164 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دارای 700 تن سکنه. آب آن از رود خانه جراحی و محصول عمده آنجا غلات و لبنیات است و ساکنان آنجا از طایفۀ حیدری هستند. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دارای 700 تن سکنه. آب آن از رود خانه جراحی و محصول عمده آنجا غلات و لبنیات است و ساکنان آنجا از طایفۀ حیدری هستند. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)