جدول جو
جدول جو

معنی رہنا - جستجوی لغت در جدول جو

رہنا
ساکن شدن، ماندن، سکونت داشتن، آخرین بودن، نوکری
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رعنا
تصویر رعنا
(دخترانه)
زیبا، دلفریب، بلند و کشیده، گلی که از درون سرخ و از بیرون زرد باشد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخنا
تصویر رخنا
(دخترانه)
زیبارو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رانا
تصویر رانا
(دخترانه)
مصحف رایای انار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ربنا
تصویر ربنا
ای پروردگار ما، ای خدای ما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعنا
تصویر رعنا
زیبا و خوشگل، کنایه از خوش قد وقامت، بلند مثلاً سرو رعنا، زن گول و نادان، زن خودبین و خودآرا
فرهنگ فارسی عمید
دیدنی در خوردیدن زیبایی خوبی نگرنده، نیوشنده، هیز چشم مردی که چشمش هماره دنبال زنان باشد آوای خوشی
فرهنگ لغت هوشیار
ای خدا ما، کردی تو آنچه شرط خداوندی تو بود مادر خور تو هیچ نکردیم ربناخ. (سعدی) یا دست به ربنا در آوردن و. دست بدعا برآوردن: غم تو دست برآورد و خون چشمم ریخت مکن که دست برآرم به ربنا ای دوست. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
زن خود بین و خود آرا و گول و سست، زن گول، زن خود آرا، زیبا خوشنما نازی سمک مونث ارعن. زن احمق و خودآرا زن گول و سست، خودپسند متکبر، خوب صورت زیبا خوشگل، مونث ارعن. زن احمق و خودآرا زن گول و سست، خوب صورت زیبا خوشگل
فرهنگ لغت هوشیار
زنده ماندن، زنده بمان
دیکشنری اردو به فارسی
عقب افتادن، پشت سر بماند
دیکشنری اردو به فارسی
پافشاری کردن، پیگیر باش
دیکشنری اردو به فارسی
متوقّف کردن، برای توقّف، ایستادن، توقّف کردن
دیکشنری اردو به فارسی
گریه کردن
دیکشنری اردو به فارسی
راهنما، رهبر
دیکشنری اردو به فارسی
نشت کردن، برای نشت، نفوذ کردن، چکّه کردن
دیکشنری اردو به فارسی
جاری بودن، جاری شدن
دیکشنری اردو به فارسی
خانه داشتن، در خانه بمان
دیکشنری اردو به فارسی