معنی رکنا رکنا متوقّف کردن، برای توقّف، ایستادن، توقّف کردن مُتِوَقِّف کَردَن، بَرایِ تَوَقُّف، ایستادَن، تَوَقُّف کَردَن دیکشنری اردو به فارسی