- رکیکه
- باران سست
معنی رکیکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث ربیک خرمانک، مسکه چربی شیر که از آن جدا نشود
سستی
سستی، بی آبرویی، ناکس، سست رای، بی رگ بدرگ
گوهر نهنبیده (جواهر مدفون)، کیان، آسه (محور)، آبپایه پایه هایی از یک ساختمان که در آب برنهند
چیستان
گروه گروهی از مردم، راه، سبد میوه
چاه آب دار
کم عقل، ناکس سست، نازک جامه، بسودنی، فرومایه پست، کم دان، یاوه، بی رگ بدرگ (بی غیرت) سست ضعیف، ناکس کم همت پست حقیر، زشت قبیح سخیف (سخن) مقابل رصین جمع رکاک رککه
زشت و سخیف، ناپسند، بی ارزش، کم مایه، ضعیفه
تخم مرغ مرغانه کیل: انگلیسی (ستون فقرات کشتی) شاه تیر کشتی، کشتی زغالکش، باژ بندر