- رکزه
- پا جوش کویک، هوشیاری دور اندیشی، دانایی، خرد ورزی، ایستایی خرد
معنی رکزه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مطلب پوشیده امر پنهان سر
خمش و خاست ها خم خاست، مغاک
جنبش
گشادگی سرای، مانده ترید
زانو، آرنج از هر جانور ، سواری محل اتصال ران و ساق پا زانو جمع رکب رکبات
چاه آب دار
گوهر نهنبیده (جواهر مدفون)، کیان، آسه (محور)، آبپایه پایه هایی از یک ساختمان که در آب برنهند
آبخوری چرمی، دولک دول کوچک، بنک جوش (بنک قهوه)، کشتی، آوند شیره کشی مشک خرد نیمه مشک، کوزه آبخوری جمع رکاء رکوات
خودداری از خوردن و آشامیدن که مدت شرعی آن از طلوع صبح تا غروب آفتاب است
خرد، صغیر، بسیار ریز
محل اتصال ساق پا و ران، زانو
راز، مطلب پوشیده و پنهان، سر
ریز، خرد، کوچک، خرده و اندکی از چیزی
ریزه ریزه: خرده خرده، پاره پاره، ریزریز
ریزه ریزه: خرده خرده، پاره پاره، ریزریز
مشک کوچک، ظرف چرمی کوچک برای آب خوردن
مربوط به روز در ترکیب با عدد مثلاً دو روزه، یک روزه،
در فقه از اعمال مذهبی، به صورت خودداری از خوردن، آشامیدن و سایر اعمالی که برای روزه دار منع شده از طلوع صبح تا غروب آفتاب، صوم، روزه دار مثلاً امروز روزه بودم
روزه گشودن: روزه گشادن، کنایه از باز کردن روزه با خوردن غذا، افطار کردن
روزۀ مریم: روزۀ سکوت که حضرت مریم به آن مامور شد، خاموشی و سکوت
در فقه از اعمال مذهبی، به صورت خودداری از خوردن، آشامیدن و سایر اعمالی که برای روزه دار منع شده از طلوع صبح تا غروب آفتاب، صوم، روزه دار مثلاً امروز روزه بودم
روزه گشودن: روزه گشادن، کنایه از باز کردن روزه با خوردن غذا، افطار کردن
روزۀ مریم: روزۀ سکوت که حضرت مریم به آن مامور شد، خاموشی و سکوت
آلبالو
((زِ))
فرهنگ فارسی معین
یکی از شعائر مذهبی است و آن خودداری از آشامیدن و خوردن سایر مبطلات مربوط به آن است از اذان صبح تا اذان مغرب
حس، آواز نرم، صوت خفی
حلقه در
حلقۀ در، حلقۀ میخ طویله
نیزه یا چیز دیگر مانند آن را در زمین فرو کردن، پابرجا کردن، پایدار ساختن