جمع واژۀ راکب، به معنی شترسوار. (آنندراج) جمع واژۀ راکب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : چه آستان که چون کعبه به خاکپای رکبان آن تمسک سزا و به مواقف و ارکان آن تنسک روا. (ترجمه تاریخ یمینی ص 453). - رکبان السنبل، آنچه از غلاف گندم اول برآید و آن ریشه هاست که بر خوشه باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به راکب شود. ، بن هر دو ران که بر آن گوشت شرم زن است یا خاص است زنان را قاله الخلیل و قال الفراء هو لهما جمیعاً. (منتهی الارب) (آنندراج). بن هر دو ران که بر آن گوشت شرم زن است و خاص است زنان را و یا شامل مرد و زن هر دو می باشد. (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ راکب، به معنی شترسوار. (آنندراج) جَمعِ واژۀ راکب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : چه آستان که چون کعبه به خاکپای رکبان آن تمسک سزا و به مواقف و ارکان آن تنسک روا. (ترجمه تاریخ یمینی ص 453). - رکبان السنبل، آنچه از غلاف گندم اول برآید و آن ریشه هاست که بر خوشه باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به راکب شود. ، بن هر دو ران که بر آن گوشت شرم زن است یا خاص است زنان را قاله الخلیل و قال الفراء هو لهما جمیعاً. (منتهی الارب) (آنندراج). بن هر دو ران که بر آن گوشت شرم زن است و خاص است زنان را و یا شامل مرد و زن هر دو می باشد. (ناظم الاطباء)
مصدر به معانی رقبه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مصدر به معنی رقابه. (ناظم الاطباء). چشم داشتن. (المصادر زوزنی) (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). انتظار کردن. (آنندراج). راه نگاه داشتن. (المصادر زوزنی). رجوع به رقابه و رقبه در معنی مصدری شود، نگهبانی کردن چیزی را، رسن در گردن کسی انداختن. (آنندراج)
مصدر به معانی رِقبَه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مصدر به معنی رَقابَه. (ناظم الاطباء). چشم داشتن. (المصادر زوزنی) (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). انتظار کردن. (آنندراج). راه نگاه داشتن. (المصادر زوزنی). رجوع به رقابه و رقبه در معنی مصدری شود، نگهبانی کردن چیزی را، رسن در گردن کسی انداختن. (آنندراج)
شهری است در مرزهای واقع میان حلب و شمشاط در نزدیکی فرات، و آن قلعه ای است زیر کوهی که زلزله آن را خراب کرد و سیف الدوله دوباره آن را ساخت. (از معجم البلدان) (از یادداشت مؤلف). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
شهری است در مرزهای واقع میان حلب و شمشاط در نزدیکی فرات، و آن قلعه ای است زیر کوهی که زلزله آن را خراب کرد و سیف الدوله دوباره آن را ساخت. (از معجم البلدان) (از یادداشت مؤلف). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
دام مانندی است که بدان کاه کشند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نون در شکبان نون جمع است گویی در اصل شبکان بوده بعد به قلب کاف و باء شکبان شده است. (از نشوءاللغه ص 17)
دام مانندی است که بدان کاه کشند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نون در شکبان نون جمع است گویی در اصل شبکان بوده بعد به قلب کاف و باء شکبان شده است. (از نشوءاللغه ص 17)
بازداشتن زبان خود را از کسی. گویند: اکبن لسانه عنه. (ازمنتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازداشتن زبان را. (آنندراج) (از اقرب الموارد). - اکبان لسان از کسی،بازداشتن زبان را از او. (یادداشت مؤلف)
بازداشتن زبان خود را از کسی. گویند: اکبن لسانه عنه. (ازمنتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازداشتن زبان را. (آنندراج) (از اقرب الموارد). - اکبان لسان از کسی،بازداشتن زبان را از او. (یادداشت مؤلف)
تیرۀ مرکبان، تیره کاسنی. دراصطلاح گیاه شناسی بزرگترین تیره از رستنیهای گلدار است و جنسهای مختلف آن بیش از ده هزار و تقریباً تمام آنها علفی هستند و کمتر در آنها درختی میتوان تشخیص داد. گلهای آنها در بالای ساقه ای قرار گرفته که منتهی به قسمتی به نام نهنج میشوند. در تمامی مرکبان دستگاه ترشحی به اشکال مختلف دیده میشود که شیرابه های سفید رنگ در آنها جاری است. برخی از آنها لوله های منشعب و درهم ترشحی دارند و بعضی دارای لوله ها و آوندهای منظم ترشحی می باشند و در پاره ای از آنها یاخته ها وکیسه های ترشحی و حتی کرکهای ترشحی می توان یافت که شیرابه های رزینی و صمغی در آنها جایگیر شده است. تیره مرکبان را بر حسب شکل نهنج و گلچه هائی که بر روی آن قرار دارند به سه دسته تقسیم می کنند: لوله گلی ها، زبانه گلی ها، آفتابیها. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 259)
تیرۀ مرکبان، تیره کاسنی. دراصطلاح گیاه شناسی بزرگترین تیره از رستنیهای گلدار است و جنسهای مختلف آن بیش از ده هزار و تقریباً تمام آنها علفی هستند و کمتر در آنها درختی میتوان تشخیص داد. گلهای آنها در بالای ساقه ای قرار گرفته که منتهی به قسمتی به نام نهنج میشوند. در تمامی مرکبان دستگاه ترشحی به اشکال مختلف دیده میشود که شیرابه های سفید رنگ در آنها جاری است. برخی از آنها لوله های منشعب و درهم ترشحی دارند و بعضی دارای لوله ها و آوندهای منظم ترشحی می باشند و در پاره ای از آنها یاخته ها وکیسه های ترشحی و حتی کرکهای ترشحی می توان یافت که شیرابه های رزینی و صمغی در آنها جایگیر شده است. تیره مرکبان را بر حسب شکل نهنج و گلچه هائی که بر روی آن قرار دارند به سه دسته تقسیم می کنند: لوله گلی ها، زبانه گلی ها، آفتابیها. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 259)