جدول جو
جدول جو

معنی رکام - جستجوی لغت در جدول جو

رکام(رُ)
ریگ توده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ریگ بر یکدیگر. (دهار). ریگ برهم نشسته. (از اقرب الموارد) ، ابر برهم نشسته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ابرزبر یکدیگر. (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 53). ابر. (دهار). ابر برهم نشسته و در قرآن است ’:الم تر ان اﷲ یزجی سحاباً ثم یؤلف بینه ثم یجعله رکاماً فتری الودق یخرج من خلاله’ (قرآن 43/24) ، ای یخرج من منافذه. (از اقرب الموارد) ، قطیعرکام، گلۀ بزرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). قطیع رکام، ای ضخم. (اقرب الموارد) ، چیز انباشته شده در روی هم. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رکام
بر هم انباشته، گله بزرگ، ابر انبوه
تصویری از رکام
تصویر رکام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رهام
تصویر رهام
(پسرانه)
نام پسر گودرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رسام
تصویر رسام
(پسرانه)
رسم کننده، نقاش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آکام
تصویر آکام
(پسرانه)
نتیجه، ثمره، سود، فایده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرکام
تصویر پرکام
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، بویگان
فرهنگ فارسی عمید
(پُ)
زهدان. بچه دان. (برهان). بوکان. (جهانگیری). بوکام. (رشیدی). و صاحب فرهنگ رشیدی گوید: بخاطر میرسد که این لفظ بوکام به بای موحده و واو باشد. - انتهی. لیکن صحیح بوکان است
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نام یکی از دههاهزار جریب مازندرانست. (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی) : و از جوانب دیلمان و اشکور وطارم و خرکام کوتوالان می آمدند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
دهی است از دهستان پشتکوه سورتیجی در بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 7 هزارگزی خاوری کیاسر قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 185 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و رودخانه عالیکا و محصول آن غلات و مختصری برنج است و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 124 شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن که 266 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان دودانگۀ ناحیۀ هزارجریب مازندران. (از سفرنامۀ مازندران رابینو ص 122 و ترجمه آن ص 164)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
قوت و توانایی، مراد و مقصد. (برهان) (آنندراج). مراد و مقصود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ناحیه ای است از نواحی طارم بین قزوین و بلاد دیلم. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رعام
تصویر رعام
تیز نگری تیز بینی آب بینی، ریزش آب بینی، مشمشه
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی آگهی اعلان آگهی. توضیح: احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است. آگهی، توضیح، اعلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکال
تصویر رکال
سبزی فروش گندنا فروش تره فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکاک
تصویر رکاک
جمع رک، ریزه باران ها، جمع رکیک، ناکسان سست رایان
فرهنگ لغت هوشیار
مرد بسیار سواری کننده حلقه فلزی که به زین اسب آویزان می کنند که پا در آن بگذارند و سوار شوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکاء
تصویر رکاء
آوای بوف آوای کوچ (بوم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روام
تصویر روام
آب دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمام
تصویر رمام
استخوانهای پوسیده
فرهنگ لغت هوشیار
رخسنگ گونه ای سنگ آهکی که دارای رخ ها و رگه های رنگارنگ است (مرمر) گونه ای سنگ آهکی است که شفاف است و تا حدی قابلیت صیقل شدن را دارد و چون باسانی به صورت لوح در میاید از آن جهت در کتیبه روی آرامگاهها سنگ قبر مجسمه پایه چراغ و ظروف تجملی بکار میرود. رخام دارای رنگهای قهوه ای و زرد و سبز و نارنجی میباشد و بدین جهت پس از صیقل حالت تموج و منظره ای زیبا می یابد. رخام آهکی این نوع را نامند در مقابل رخام گچی که زیاد شفاف نیست و فاقد رگه است و ترکیبش بجای آنکه از کربنات کلسیم باشد از سولفات کلسیم و سفید رنگ است و بر خلاف رخام آهکی در برابر اسیدها جوش نمی کند. از رخام گچی هم برای ساختن لوحه و سنگ قبر استفاده کنند و آن به رخام ابیض مشهور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغام
تصویر رغام
خاک ریگدار خاک، خاک نرم، ریگ آمیخته بخاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رثام
تصویر رثام
جمع رثمه، ریزه باران ها نرمه باران ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردام
تصویر ردام
اهخ (ضد خیرخواه)، تیز تیز دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رذام
تصویر رذام
روان، ناکس: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزام
تصویر رزام
درشت اندام: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسام
تصویر رسام
رسم کننده، نقش کننده و نقاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحام
تصویر رحام
آماس زهدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتام
تصویر رتام
شکسته ریزه شده
فرهنگ لغت هوشیار
چوب چاه، سنگی که به ریسمان بندند و در چاه بیاویزند تا اندازه آب را بدانند چاه سنج، سنگ دهوه (دهوه دلو) سنگ دولک سنگی که بر دهوه بندند تا زودتر فرو شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکام
تصویر آکام
جمع اکمه، پشته ها تپه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکام
تصویر زکام
بیماری سر و دماغ که بواسطه ورم تجاویف بینی عارض شود، سرما خوردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکام
تصویر زکام
سرماخوردگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آکام
تصویر آکام
پشت هها، تپه ها
فرهنگ واژه فارسی سره