جدول جو
جدول جو

معنی رپ - جستجوی لغت در جدول جو

رپ
(رِ)
آواز سم ستوران که به سرعت و شتاب روند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رپ
پرتگاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهرپویا
تصویر مهرپویا
(پسرانه)
آنکه در راه مهر و محبت قدم برمیدارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هارپاک
تصویر هارپاک
(پسرانه)
نام وزیر آستیاژ، آخرین پادشاه ماد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرپری
تصویر زرپری
(دخترانه)
آنکه چون زر و پری درخشنده و زیباست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رپید کات
تصویر رپید کات
رپید کات (Rapid Cut) یک تکنیک تدوین فیلم است که در آن صحنه ها یا شات ها با سرعت بالا و به صورت پی درپی برش می خورند. این تکنیک به طور معمول برای ایجاد حس هیجان، اضطراب، یا انرژی بالا در یک صحنه استفاده می شود. رپید کات می تواند توجه بیننده را جلب کند و به ایجاد ریتم سریع در روایت کمک کند.
ویژگی های رپید کات:
سرعت بالا: شات ها به سرعت و به صورت متوالی برش می خورند تا حس پویایی و تنش ایجاد شود.
ایجاد هیجان: این تکنیک معمولاً در صحنه های اکشن، تعقیب و گریز، یا لحظات پرتنش استفاده می شود تا هیجان و اضطراب را به حداکثر برساند.
جلب توجه: با تغییر سریع تصاویر، رپید کات می تواند توجه بیننده را جلب کند و از خستگی او جلوگیری کند.
ریتم سریع: این تکنیک به ایجاد ریتم سریع در فیلم کمک می کند و می تواند جریان داستان را تسریع کند.
کاربردهای رپید کات:
صحنه های اکشن: در فیلم های اکشن، رپید کات به نمایش سریع و پیاپی از مبارزات، تعقیب و گریزها و انفجارها کمک می کند.
موزیک ویدیوها: در موزیک ویدیوها برای همگام سازی تصاویر با ریتم تند موسیقی و ایجاد یک تجربه بصری هیجان انگیز.
مونتاژها: در سکانس های مونتاژ، برای نمایش گذر زمان یا پیشرفت در فعالیتی خاص، از رپید کات ها استفاده می شود.
ایجاد تنش: در صحنه های دلهره آور یا لحظات پرتنش، رپید کات می تواند حس اضطراب و تنش را افزایش دهد.
مثال ها و کاربردهای رپید کات:
فیلم های اکشن: در فیلم های اکشن مانند `مکس دیوانه: جاده خشم` (Mad Max: Fury Road)، رپید کات ها به نمایش تعقیب و گریزهای نفس گیر و لحظات پرتنش کمک می کنند.
موزیک ویدیوها: موزیک ویدیوهای سبک های پرانرژی مانند راک و الکترونیک از رپید کات برای همگام سازی با ضرب آهنگ های سریع استفاده می کنند.
مونتاژهای آموزشی: در فیلم هایی که نیاز به نمایش مراحل مختلف یک فرآیند یا آموزش دارند، مانند فیلم های ورزشی یا آموزشی، رپید کات ها برای نمایش گذر سریع از یک مرحله به مرحله دیگر به کار می روند.
نقاط قوت و ضعف:
نقاط قوت: ایجاد هیجان و تنش، جلب توجه بیننده، تسریع در جریان داستان و افزایش ریتم فیلم.
نقاط ضعف: استفاده بیش از حد یا نادرست از رپید کات ها می تواند باعث سردرگمی بیننده شود و از تجربه کلی فیلم بکاهد.
رپید کات یک ابزار قدرتمند در تدوین فیلم است که با استفاده مناسب و هوشمندانه می تواند به خلق لحظات پرتنش و هیجان انگیز کمک کند و تجربه بصری متفاوتی برای بیننده فراهم آورد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از رپورتر
تصویر رپورتر
مخبر، خبرنگار، وقایع نگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رپورتاژ
تصویر رپورتاژ
گزارش، شرح و تفسیر قضیه، شرح و تفصیل خبر یا کاری که انجام یافته
فرهنگ فارسی عمید
مجموعۀ اجراها و نمایش های از پیش تمرین شده که در صورت لزوم در هر زمانی قابل ارائه و اجرا هستند
فرهنگ فارسی عمید
(رِ رِ)
آواز سم ستوران که بتندی روند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رِرِ)
سوار تندرو که آواز سم اسب او متصل آید. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ پَ)
رپود. گیاهی است که چون حیوانات چرنده قدری از آن خورند مست گردند. (آنندراج) (برهان). گیاهی سمی که چرنده ها را مست گرداند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رِ پِ)
فهرست. جدول، دفتری که آن را به حروف تهجی مرتب سازند و برای ثبت نام و امور دیگر بکار دارند. دفتر نماینده. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
خوش و خرد. (غیاث اللغات) (آنندراج). جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(رَ)
بمعنی رپد است که گیاهی باشد که چرنده را خوردن آن مست کند. (برهان) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رپلماسمان
تصویر رپلماسمان
فرانسوی جانشینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپتسیون
تصویر رپتسیون
تکرار، مراجعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپرتوآر
تصویر رپرتوآر
فرانسوی دفتر نماینده، پهرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپورتر
تصویر رپورتر
فرانسوی گزارشگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپورتاژ آگهی
تصویر رپورتاژ آگهی
آگهی گزاره ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپورتاژ
تصویر رپورتاژ
قایع و خبرنگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپو
تصویر رپو
فرانسوی ایستش زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپرودوکتیف
تصویر رپرودوکتیف
فرانسوی باز سازانه زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپرودوکسیون
تصویر رپرودوکسیون
فرانسوی بازسازی زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپس
تصویر رپس
فرانسوی ناژک از پارچه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپرتوار
تصویر رپرتوار
((رِ پِ رْ تُ))
فهرست، جدول، دفتری که آن را به ترتیب حروف تهجی تقسیم کرده اند و برای ثبت نام و امور دیگر به کار آید، دفتر نماینده
فرهنگ فارسی معین
خبرنگار، گزارشگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گزارش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آبکی، غذای رقیق و کم مایه
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای پا، صدای حرکت حیوان
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای پا
فرهنگ گویش مازندرانی
گزارش دادن، گزارش
دیکشنری اردو به فارسی
گزارش شده، گزارش شده است
دیکشنری اردو به فارسی
بر اساس گزارش ها، بر اساس این گزارش
دیکشنری اردو به فارسی
خبرنگار
دیکشنری اردو به فارسی