- رَسَا
- پهلو گرفتن، لنگر انداخته است
معنی رَسَا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیدن، او دید، پنداشتن، مشاهده کردن
رشوه دادن، رشوه گرفت
لطفاً درخوٰاست دادن، التماس کرد
شجاعانه، شوالیه
شجاعانه، شوالیه