- روپوشه
- روبنده چادر
معنی روپوشه - جستجوی لغت در جدول جو
- روپوشه ((ش))
- چادر، روبنده
- روپوشه
- روپوش، روبنده، چادر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چادر، مقنعه، روسری زنان
روسری زنان چادرمقنعه
هر چیزی که روی چیز دیگر را بپوشاند، پرده
آنچه روی چیزی را می پوشاند، هرچه که با آن روی کسی یا چیزی را می پوشانند، بالاپوش، پرده، جامۀ ساده و بلندی که بر روی لباس های دیگر بر تن می کنند مثلاً روپوش پزشکان، روپوش پرستاران، روپوش شاگردان مدرسه
چادر، مقنعه
نوعی لباس بلند و گشاد که روی لباس پوشند
طبقه سطحی جلد که تشکیل شده از طبقات شاخی در فوق و طبقه مالپیگی در زیر. اولین ردیف طبقه مالپیگی که از سلولهای فعال و زایا تشکیل شده در زیر پوست قرار گرفته است بشره، طبقه خارجی و سطحی پوست گیاهان که معمولااز یک ردیف سلول ساخته شده بشره
آنچه که ظاهر و روی چیزی را بپوشاند، آنچه که صورتی نامشخص را بپوشاند برقع نقاب، بالاپوش، مطلا مفضض ملمع، آنچه که ظاهر و باطن آن یکسان نباشد
نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند
آنچه بر سر دیگ کماجدان کاسه خم و جز آن گذارند تا محتوی آن محفوظ ماند، مقنعه زنان سر انداز. یا سر پوش از سر طبق برداشتن، از روی طبق سرپوش را بر کنار کردن، سری را فاش کردن
سرپوش، آنکه اسرار کسی را حفظ کند و به دیگران نگوید، رازدار، رازنگهدار، پارچه ای که زنان با آن سر خود را بپوشانند، آنچه بالای چیزی بگذارند که روی آن پوشیده شود
نوشته ای که از روی نوشتۀ دیگر نوشته می شود
قشر خارجی پوست، سطح خارجی پوست جانوران یا اندام گیاه، اپیدرم
آرایش گل خرماست که بشکل گل آذین خوشه یی است و بوسیله برگه قیفی شکل غلاف مانندی احاطه شده و بفرانسه این نوع آرایش را رژیم نامند جفری گوپرا گوپارا کافوری کوپاره گوپاره
کسی که تازه بشغلی مشغول گردیده شاگرد مبتدی
ورپوشه
سرپوش زنان مقنعه
واحد پول پاکستان و هندوستان
ابر ابر سفید
بازی و مسخرگی و ظرافت
واحد پول پاکستان و هند
روپوشه، روپوش، روبنده، چادر
رباب، از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر و در قدیم دارای دو سیم بوده و آن را با کشیدن کمانه یا آرشه می نواخته اند، رواوه، ابر سفید
بازی، شوخی، مسخرگی، گناه، عصیان
فولدر
مطلق پرده که بر روی میزها پوشند و از درها آویزند، لفافه ای که نوشته های راجع به یک موضوع را در آن گذارند شمیز