- روهنی (هَِ)
آهن و پولاد جوهردار و آنچه از آن سازند. (برهان) (آنندراج). آهن گوهردار. (فرهنگ سروری) (فرهنگ اوبهی) (از لغت فرس اسدی) : این بیت (بیت فردوسی) گذشته از اینکه معنی آن روشن نیست در ولف هم نیامده ولی ولف در کلمه روهنی که شاهد هم ندارد می نویسد. (یادداشت مؤلف) :
سه مغفر زدر چون مه از روشنی
بزر سد پرندآور روهنی.
فردوسی.
از آن آهنی لعلگون تیغ چار
هم از روهنی و بلالک هزار.
؟ (از لغت فرس اسدی ص 148)
سه مغفر زدر چون مه از روشنی
بزر سد پرندآور روهنی.
فردوسی.
از آن آهنی لعلگون تیغ چار
هم از روهنی و بلالک هزار.
؟ (از لغت فرس اسدی ص 148)
