- رولو
- فرانسوی غلته
معنی رولو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تا شده و دولا شده، آستر شده
فرانسوی غلتیدن
فرانسوی غلتک، منگچرخ از ابزارهای خنیا (قمار)، رند چرخ از ابزارهای درزیگری (خیاطی) چرخی کوچک که به همه جهات حرکت کند و شییء را که بدان متصل است با خود برند، چرخ رنده ایست دسته دار که جهت انتقال طرح از الگو بپارچه مورد استفاده قرار میگیرد، نوعی بازی که در آن برنده به وسیله توقف گلوله ای روی یکی از نمره های لوحه ای متحرک تعیین میشود
دارندگان، صاحبان
قطعه ای موسیقی که نوازنده تنها نوازد یا خواننده تنها خواند، آلتی موسیقی که توسط یک نوازنده نواخته شود: ویولون سلو
هر یک از ورق های بازی که دو خال داشته باشد
نوعی ساز بادی که از شاخ میان تهی درست شده بود
نوعی شیرینی لوله شدۀ خامه ای، نوعی خوراک که گوشت، سبزی یا پنیر را روی تکۀ خمیر پهن شده ای قرار داده و آن را پس از لوله کردن سرخ می کنند، وسیله ای به شکل چرخ کوچک دندانه دار که برای انتقال طرح از الگو به الگویی دیگر یا پارچه به کار می رود
هیکل موهوم که بچه را از آن می ترسانند، شکل مهیب، لولوخره
قسمی سگ کوچک جثه دراز پشم، یک سر دو گوش، صورت مهیب و ترسناکی برای ترسانیدن اطفال سازند
شاخ آهویی باشد که قلندران و جوکیان هندوستان نوازند، نایی که کشیشان مسیحی در کلیسا و دیر مینواختند
((لِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی دستگاه قمار که دارای شماره هایی است. آن را می چرخانند و روی شماره ایی که خواهد ایستاد شرط بندی می کنند، نوعی شیرینی خامه ای، نوعی خوراکی که گوشت، پنیر... را لای خمیر نان می پیچند و آن را یا سرخ می کنند یا می پزند
شکل موهومی که بچه را با آن بترسانند، لولو خرخره
شاخ دراز میان تهی که قلندران و جوکیان آن را با دهان می نوازند، نی که کشیشان در کلیسا نوازند
مروارید، در
رها، آزاد، پاشیده، ازهم پاشیده، پراکنده
متفرق پراکنده، پاشیده متلاشی
((رُ))
فرهنگ فارسی معین
واحد شمارش چیزی که به صورت استوانه پیچیده شده است، توپ، غلتک (واژه فرهنگستان)، دارای بسته بندی استوانه ای
و اگر، و اگرچه
حرکت دورانی
اخترماری
بند شناسی
هوا شناسی
مفصل شناسی
فرانسوی اخترماری
فرانسوی هواشناسی
شعبه ای از علم تب درباره امراض مجاری بول
علمی که از انواع آب های کرۀ زمین، خواص آن ها و چگونگی جریان یافتن آن ها در زیر و روی زمین بحث می کند
علمی است که از وزنها و اندازه ها بحث کند و نشان دهد که وضع آنها در گذشته چه بوده و در حال حاضر چگونه است
((اُ رُ لُ))
فرهنگ فارسی معین
شاخه ای از پزشکی که به بررسی و درمان بیماری های دستگاه ادراری هر دو جنس و اندام های تناسلی مردان می پردازد، میزراه پزشکی (واژه فرهنگستان)
((نِ رُ لُ))
فرهنگ فارسی معین
مطالعه ساختار و کارکرد و بیماری های دستگاه عصبی و روش های درمان آن بیماری ها، عصب پزشکی (واژه فرهنگستان)، مطالعه ساختار و کارکرد دستگاه عصبی، عصب شناسی (واژه فرهنگستان)
شاخه ای از علم پزشکی که به بیماری ها و اختلالات مجاری ادرار می پردازد