- رولت
- فرانسوی غلتک، منگچرخ از ابزارهای خنیا (قمار)، رند چرخ از ابزارهای درزیگری (خیاطی) چرخی کوچک که به همه جهات حرکت کند و شییء را که بدان متصل است با خود برند، چرخ رنده ایست دسته دار که جهت انتقال طرح از الگو بپارچه مورد استفاده قرار میگیرد، نوعی بازی که در آن برنده به وسیله توقف گلوله ای روی یکی از نمره های لوحه ای متحرک تعیین میشود
معنی رولت - جستجوی لغت در جدول جو
- رولت
- نوعی شیرینی لوله شدۀ خامه ای، نوعی خوراک که گوشت، سبزی یا پنیر را روی تکۀ خمیر پهن شده ای قرار داده و آن را پس از لوله کردن سرخ می کنند، وسیله ای به شکل چرخ کوچک دندانه دار که برای انتقال طرح از الگو به الگویی دیگر یا پارچه به کار می رود
- رولت ((لِ))
- نوعی دستگاه قمار که دارای شماره هایی است. آن را می چرخانند و روی شماره ایی که خواهد ایستاد شرط بندی می کنند، نوعی شیرینی خامه ای، نوعی خوراکی که گوشت، پنیر... را لای خمیر نان می پیچند و آن را یا سرخ می کنند یا می پزند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دید، دیدن
کابینه
ثروت و مال، موروثی
هجرت، روانگی، روانه و راهی شدن
مردی مرد بودن مردی مردانگی
مردی مردانگی، نیرو در رفتن، گله از پا درد
جمع راوی
دیدن به چشم، شکل و ترکیب، دیدار دیدن به چشم، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
فرانسوی غلتیدن
فرانسوی غلته
ترسناکی، شگفت انگیزی
کوچ، سفر، کنایه از وفات، مرگ، درگذشت
فکر کردن و تامل نمودن در کارها، تفکر، تامل، بررسی، مقابل بدیهه، در علوم ادبی سرودن شعر با اندیشه و تامل
ابهت، فرّ و شکوه، هیبت، شدت و سختی، حمله، صوله در عربی
راوی ها، کسانی که خبرها یا حدیث ها یا حکایتی از دیگری روایت می کنند، روایت کننده ها، بازگویندگان شعر و سخن از کسی، کسانی که قصیده های شاعری را با لحن خوش در محفلی می خوانند، جمع واژۀ راوی
حمله بردن
حکومت، سلطنت، هیئت وزیران، سعادت، طالع، جاه، مکنت، مدد، کمک
قطعه های فلزی به ابعاد مختلف که در چاپخانه برای تنظیم فاصلههای سطور به کار میرود
دیدن، دیدار
دارایی، ثروت، مال، در علوم سیاسی زمان سلطنت و حکومت بر یک کشور، در علوم سیاسی هیئت وزیران، نخست وزیر و وزیران او، آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد، گردش نیکی به سود کسی
Government
правительство
Regierung
governo