از ملازمان اکبر شاه هند و متوفای سال 980 هجری قمری و شاعری لاابالی ولی دارای طبعی خوش بود. دوبیت زیر از اوست: از جفای او نمی نالم که می ترسم رقیب داند از تأثیر فریادم که از بیداد کیست. بود چون اخگری در خاک راه او دل گرمم که بردارد به بازی طفل و از دست افکند زودش. (از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 165) (از فرهنگ سخنوران). و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
از ملازمان اکبر شاه هند و متوفای سال 980 هجری قمری و شاعری لاابالی ولی دارای طبعی خوش بود. دوبیت زیر از اوست: از جفای او نمی نالم که می ترسم رقیب داند از تأثیر فریادم که از بیداد کیست. بود چون اخگری در خاک راه او دل گرمم که بردارد به بازی طفل و از دست افکند زودش. (از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 165) (از فرهنگ سخنوران). و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
دهی از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنۀ آن 589 تن. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه. راه آن اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنۀ آن 589 تن. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه. راه آن اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
برشته و بریان شده با روغن. (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2ورق 25). چرب. روغنی. (یادداشت مؤلف) : زبان روغنینم زآتش آه بسوزد چون دل قندیل ترسا. خاقانی. ، لقمۀ قاضی که خمیر آن با روغن آغشته و پخته باشد. (از شعوری ج 2 ورق 25)
برشته و بریان شده با روغن. (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2ورق 25). چرب. روغنی. (یادداشت مؤلف) : زبان روغنینم زآتش آه بسوزد چون دل قندیل ترسا. خاقانی. ، لقمۀ قاضی که خمیر آن با روغن آغشته و پخته باشد. (از شعوری ج 2 ورق 25)