- روض
- بوستان سبزه زار
معنی روض - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوحه سرائی بر مصائب اهل بیت رسول (ص)
((رَ ض))
فرهنگ فارسی معین
باغ، گلزار، جمع ریاض، روضات، مطالب و اشعاری که هنگام عزا و سوگواری بالای منبر می خوانند
مطالب و اشعاری که در سوگواری و عزاداری بالای منبر می خوانند. ماخوذ از نام کتاب «روضهالشهدا» تالیف ملاحسین کاشفی، از علما و وعاظ دورۀ تیموریان که آن را در سال ۹۰۸ هجری قمری دربارۀ وقایع کربلا و شهادت حضرت امام حسین تالیف کرده، جلسه ای که برای خواندن این سوگواری برگزار می شود مثلاً رفته بودم روضه، باغ، گلستان، گلزار، سبزه زار، مرغزار، کنایه از قبر بزرگان دینی، بهشت
روضۀ رضوان: باغ بهشت
روضۀ رضوان: باغ بهشت
لاغر و نحیف گشتن از بیماری
عرض ها، کالاها، جمع واژۀ عرض
در علوم ادبی میزان شعر
جمع اعاریض
در علوم ادبی جزء آخر مصراع اول بیت
ناحیه، کرانه و گوشه، راه در کوه
در علوم ادبی مضمون کلام
در علوم ادبی علمی که به وسیلۀ آن به اوزان شعر و تغییرات آن پی می برند
جمع اعاریض
در علوم ادبی جزء آخر مصراع اول بیت
ناحیه، کرانه و گوشه، راه در کوه
در علوم ادبی مضمون کلام
در علوم ادبی علمی که به وسیلۀ آن به اوزان شعر و تغییرات آن پی می برند
قرض ها، وام ها، دین ها، جمع واژۀ قرض
میزان شعر و نیز بمعنی کرانه و ناحیه هم گویند
جمع غرض، پیش بند های اشتران سینه بند های پالان ها
کلانسالی گاو
جمع قرض، وام ها جمع قرض وامها، جمع قروضات
رام شده پروریده زهنجه دیده (زهنجه ریاضت) رام شده پروریده زهنجه دیده
باغ گلستان، بهشت
بوستان پیروزه رنگ، آسمان
سرای شادمانی بهشت
شغل و عمل روضه خوان، انعقاد مجلس روضه
سوک گوی باز گوینده بخش های گوناگون (بوستان کشتگان) آنکه ذکر مصیبت امام حسین و وقایع کربلا و مصایب معصومان دیگر کند
خداوند، بهشت جاوید
لاشه آدمی
جمع روضه، بوستانها سبزه زارها رواد، سوک گفت: روضه بر گرفته از نوشتاری به نام بوستان کشتگان روضه الشهدا باغ گلزار جمع ریاض روضات. یا روضه باغ رفیع بهشت، قبر گور. یا روضه ترکیب قالب مردم جسم آدم. یا روضه حور بهشت. یا روضه دوزخ باز شمشیر آبدار. یا روضه رضوان بهشت. یا روضه فیروزه رنگ آسمان. خطبه ای که در مراسم عزاداری بالای منبر خوانند و آن شامل حمد خدا و درود بر پیغمبر اسلام و ائمه اطهار و مسایل دینی و اخلاقی و شرح بخشی از وقایع کربلاست. توضیح: این کلمه از نام) روضه الشهدا (ماخوذ است، مجالسی که در آن روضه منعقد است
باغ بهشت، باغ بسیار باصفا که از خرمی مانند بهشت باشد، بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، جنّت، خلدستان، سرای جاوید، اعلا علّیین، قدس، علّیین، فردوس، باغ خلد، دارالسّلام، دارالقرار، دارالسّرور، سبزباغ، مینو، رضوان، خلد، دارالخلد، دار قرار، فردوس اعلا، نعیم، گشتا، دارالنّعیم، باغ ارم
باغ، بهشت
آنکه در مجالس سوگواری و عزاداری ذکر مصیبت امام حسین و کربلا می کند، کسی که کارش خواندن روضه است
روضه ها، ذکر مصیبتها، باغ ها، گلزارها، مرغزارها، بهشت ها، جمع واژۀ روضه
جا به جا، گردیده، ورت
جایز، مجاز، حلال
جان، روان، فروهر
رواگ
خرسند
درخت تناور، ده پرچپیره (جمعیت)، مشک بزرگ