جدول جو
جدول جو

معنی روشسته - جستجوی لغت در جدول جو

روشسته
(رُ دَ / دِ)
پاک و پاکیزه:
گرد آن آبدان روشسته
سوسن و نرگس وسمن رسته.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نورسته
تصویر نورسته
(دخترانه)
تازه روییده، جوان، تازه بالغ شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روبسته
تصویر روبسته
آنکه یا آنچه دارای پوشش باشد، روپوشیده، برای مثال خوب رویان گشاده رو باشند / تو که روبسته ای مگر زشتی (سعدی - لغت نامه - روبسته)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
کوفته شده
فرهنگ فارسی عمید
بازرگانی که به واسطۀ خبط و اشتباه در تجارت زیان دیده و نتواند وام های خود را بپردازد، ورشکست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نورسته
تصویر نورسته
نونهال، تازه روییده، تازه سبزشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برنشسته
تصویر برنشسته
نشسته، سوار شده بر اسب، نشسته بر تخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روستره
تصویر روستره
پارچه ای که با آن دست و رو را خشک کنند، حوله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
چیزی که مورد نیاز است، مطلوب، در علم حقوق مال مورد دعوی، مدعیٌ به، اراده، مال، دارایی، ثروت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روسخته
تصویر روسخته
مس سوخته، روی سوخته، اکسید مس، انتیمون، روسختج، راسخت
فرهنگ فارسی عمید
(بِ رِ)
پاکیزه شده. شسته:
چو سلطان شود سوی نخجیرگاه
دری رفته بیند فروشسته راه.
نظامی.
رجوع به فروشستن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ تَ / تِ)
روگرفته. حجاب بر چهره داشته. نقاب بر صورت افکنده:
خوبرویان گشاده رو باشند
تو که روبسته ای مگر زشتی ؟!
سعدی.
و رجوع به رو بستن شود
لغت نامه دهخدا
کسی که سرمایه و مال خود را ازدست داده تاجری که بر اثر پیشامدی سرمایه خود را از دست داده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورجسته
تصویر ورجسته
برجسته و برآمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نورسته
تصویر نورسته
تازه روییده نونهال
فرهنگ لغت هوشیار
دیواری که از خشت و آجر برآورده باشند. توضیح مهذب الاسما والسامی در معنی} سمیط {عربی این کلمه را آورده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
کوفته شده (غله و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروبسته
تصویر فروبسته
گره خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
جمعیت، سامان، ملک، املاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روبستن
تصویر روبستن
حجاب بر چهره انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
سوار شده (براسب و مانند آن)، نشسته برتخت (سلطنت) جالس براریکه (پادشاهی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروشستن
تصویر فروشستن
شستن بشستن، محو کردن پاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورشکسته
تصویر ورشکسته
((وَ شِ کَ تِ))
ورشکست. ورشکستن، کسی که سرمایه و مال خود را از دست داده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نواسته
تصویر نواسته
((نُ تَ یا تِ))
نواشته، دیواری که از خشت و آجر برآورده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
((کَ وِ تَ یا تِ))
غله کوفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروشستن
تصویر فروشستن
شستن، محو کردن، پاک کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
((خا تِ))
طلب شده، اراده شده، مال، ثروت، امر مورد دعوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
نیت، میل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
Desire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
желание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
Wunsch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
бажання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
pragnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
渴望
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
desejo
دیکشنری فارسی به پرتغالی