جدول جو
جدول جو

معنی روسیس - جستجوی لغت در جدول جو

روسیس
ولایتی است بین انطاکیه و طرسوس، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رسیس
تصویر رسیس
ثابت و استوار، خبری که درستی آن ثابت نشده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوسیس
تصویر سوسیس
نوعی خوراک که از گوشت چرخ کرده، ادویه و مواد دیگر تهیه شده و داخل پوشش پلاستیکی به شکل استوانه عرضه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روسی
تصویر روسی
مربوط به روسیه، از مردم روسیه مثلاً دانشمندان روسی، تهیه شده در روسیه مثلاً خودروهای روسی، زبانی از شاخۀ زبان های بالتو اسلاوی که در روسیه بدان تکلم می کنند
فرهنگ فارسی عمید
به قول مؤلف حاوی فقاح اذخر است، فقاح اذخر، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(یَهْ)
مخفف روسیاه. کسی که بخاطر کارناروا که مرتکب شده شرمنده است:
گر به پیری دانش بدگوهران افزون شدی
روسیه تر نیستی هر روز ابلیس لعین.
منوچهری.
ای ز خجالت همه شبهای تو
روسیه از روز طربهای تو.
نظامی.
زن چو انگور و طفل بی گنهست
خام سرسبز و پخته روسیهت.
نظامی.
و رجوع به روسیاه شود
لغت نامه دهخدا
(سی یَ)
نامی است که بر امپراتوری وسیع تزارهااطلاق می شود و آن در اروپا و آسیا از سواحل دریای بالتیک تا سواحل اقیانوس کبیر ممتد بوده است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به روسیۀ شوروی شود
لغت نامه دهخدا
(رُ وِ)
قصبه مرکز دهستان رویس بخش مرکزی شهرستان خرمشهر. آب آن از شطالعرب. دارای 3500 تن سکنه و محصول عمده آنجا خرما است و ساکنانش از طایفۀ فیصلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
منسوب بقوم روس، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به روس شود، زبان مردم روسیه، (فرهنگ فارسی معین)، زبان روسی یکی از زبانهای هندواروپایی و از شعب زبانهای اسلاوی است و زبان رسمی ملل اتحاد جماهیر شوروی میباشد خط روسی از خط کیریلی ناشی شده و آن در زمان پتر کبیر و تا حدی بدستور وی تثبیت شد و شامل 36 حرف است که آخرین آنها ایگیتا امروز تقریباً متروک است، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، و رجوع به ’روسیۀ شوروی’ (قسمت زبان) و ’سازمان فرهنگی’ شود، نوعی پارچه، (برهان قاطع) (آنندراج) (از شرفنامۀ منیری) (از لغت ولف)، نوعی پارچۀ منسوب بروس، (فرهنگ فارسی معین) :
بغیر روسی و کتان و رختهای نفیس
چه چیز همره او شد بگور تامحشر،
نظام قاری،
سوزن بدرز روسی و والا و بیت کرد
عمری بسر دوید و بآخرمحال یافت،
نظام قاری،
چماق سوزن سرکوبشان زند روسی
چو کار اوفتدش با چهار گز معجر،
نظام قاری،
، پیالۀ شراب، (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ شاهنامه)، نوعی پیالۀ شراب، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نام پهلوانی تورانی، (برهان قاطع) (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ شاهنامه)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی جرغند مبا روده گند را کنند مبا بود آن نیز روزی غربا (یحیی کاشی) روده ای که از قیمه گوشت خوک ادویه زده انباشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به قوم روس، زبان مردم روسیه، نوعی پارچه منسوب به روس، نوعی پیاله شراب
فرهنگ لغت هوشیار
((سُ))
از انواع فرآورده های گوشتی است که از گوشت چرخ کرده بسیار ریز و چربی و سویا درست شده است و با روکش نایلونی استوانه ای شکل عرضه می شود
فرهنگ فارسی معین
روسی زبان، اهل روسیه
فرهنگ گویش مازندرانی