جدول جو
جدول جو

معنی روبانا - جستجوی لغت در جدول جو

روبانا
نام رودی است در افریقای شرقی و این رود به جنوب شرقی دریاچۀ ویکتوریا نیانزه میریزد، (از قاموس الاعلام ترکی ذیل روبانه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوتانا
تصویر اوتانا
(پسرانه)
دارای اندام زیبا، نام یکی از یاران داریوش یکم پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخسانا
تصویر رخسانا
(دخترانه)
رکسانه، روشنک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روبینا
تصویر روبینا
(دخترانه)
یاقوت سرخ، یاقوت قرمز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روژینا
تصویر روژینا
(دخترانه)
روژین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رومینا
تصویر رومینا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روبارو
تصویر روبارو
برابر هم، رو به رو، رویاروی، روی در روی، رو در رو، از مقابل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبیان
تصویر روبیان
میگو، جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد، ملخ دریایی، اربیان، روبیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روحانی
تصویر روحانی
آنچه مربوط به روح و روان باشد
دانشمند و پیشوای دینی، فقیه
معنوی، دینی، مذهبی
دارای پارسایی و صفا، مربوط به عالم ملکوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزبان
تصویر روزبان
دربان، پاسبان درگاه، نگهبان بارگاه پادشاه
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، پردگی، پردگین، حاجب، سادن، ایشیک آقاسی، آغاجی
نوبتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبان
تصویر روبان
روبنده، درحال روبیدن
نواری که برای زیبایی به دور چیزی می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبهانه
تصویر روبهانه
حیله گر و مکار مانند روباه مانند روباه، همچون روباه
فرهنگ فارسی عمید
نام قصبه ای است در افریقای مرکزی واقع در هفت هزارگزی ساحل شمالی دریاچۀ ویکتوریا نیانزه که سابقاً پایتخت کشور اوگانده بوده و در آن روزگار جمعیت آن به 250000 تن بالغ بود، (از قاموس الاعلام ترکی ذیل روباغه)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
سرگشته و گویند:رجل روبان، یعنی مرد متحیر سست از سیری شکم و یا خواب و یا گرانجسم و گرانجان و یا مست. ج، روبی ̍. (از اقرب الموارد). سست جان از سیری یا خواب یا گرانجسم و گرانجان بیدارشده از خواب. (از معجم متن اللغه). رائب. اروب. (از معجم متن اللغه) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پارچه ای نوارمانند که در زینت و آرایش بکار برند، (ناظم الاطباء)، باریکۀ پهن دراز که مانند نوار باشد
لغت نامه دهخدا
کسی یا چیزی که می روبد، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)،
در حال روفتن، (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
یا روحانی، قدیس قریاقوس، اصل وی از کورنتوس بود، درفلسطین به زهد و عبادت پرداخت، (از اعلام المنجد)
لغت نامه دهخدا
نام شخصی است که همراه شخصی دیگر بنام روبلس روم را متصرف شد و شهری ساخت و آن را رومیه نام نهاد و پس از چندی حکمران روبلس روبانس را بکشت و در امر جهانبانی مستقل گشت. (ازحبیب السیر چ تهران ص 73). این دو نام مصحف رموس و رمولوس است. رجوع به رمولوس و فرهنگ اساطیر یونان و روم تألیف احمد بهمنش چ دانشگاه تهران ج 2 ص 807 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روبان
تصویر روبان
نوار ابریشمی
فرهنگ لغت هوشیار
فولاد و آهن جوهردار، آنچه از فولاد و آهن جوهردار سازند مانند شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روحانی
تصویر روحانی
منسوب به روح، آنچه از مقوله روح و جان باشد، پیشوای مذهبی، پارسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مربوط به روز، هر روزه، روز به روز
فرهنگ لغت هوشیار
دربان حاجب، نگهبان بارگاه شاهان و امیران پاسبان، سرهنگ، چاوش، جلاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روباهی
تصویر روباهی
مانند روباه بودن، حیله گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردجانا
تصویر ردجانا
رفت گذشت سپری شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روبیان
تصویر روبیان
جانوری است آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روحانی
تصویر روحانی
((رُ))
پیشوای مذهبی، پارسا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روهینا
تصویر روهینا
روهنی، شمشیر، شمشیر جوهردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزبان
تصویر روزبان
حاجب، دربان، چاوش، جلاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
((نِ))
مربوط به روز، وابسته به روز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روبنا
تصویر روبنا
((بَ))
آن بخش از ساختمان که بر روی زیربنا ساخته می شود، هر یک از نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، روساخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روبان
تصویر روبان
نوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روحانی
تصویر روحانی
ایرمان، دین یار، مغمرد، وخشی، مینوی، کاتوزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رویانی
تصویر رویانی
جنینی
فرهنگ واژه فارسی سره
بند، نوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد