جدول جو
جدول جو

معنی روایع - جستجوی لغت در جدول جو

روایع
رایعه ها، رایع ها، شگفت آورها، زیادها، پربرکت ها، جمع واژۀ رایعه
تصویری از روایع
تصویر روایع
فرهنگ فارسی عمید
روایع
(رَ یِ)
صورتی فارسی است از روائع، جمع واژۀ رائعه، بمعنی آنکه یا آنچه حسن یا شجاعت او مردم را به شگفت آورد: این کلمات از روایع حکمت اوست. (ترجمه تاریخ یمینی). جایی که بأس حسام... روی نمود به خوادع کلام و روادع ملام و روایع صحایف و اقلام التفاتی نرود. (ترجمه تاریخ یمینی). روایع اقبال طلایع عزایم او را استقبال می نمود. (جهانگشای جوینی). پروردگاری که به اختلاف لغات و صفات شکر روایع بدایع صنایع او مقصود است. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
روایع
جمع رائعه (رایعه) شگفتها، زیباها
تصویری از روایع
تصویر روایع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روایت
تصویر روایت
نقل کردن خبر، حدیث یا سخن از کسی، بازگو کردن سخن کسی، حدیث، خبر، حکایت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روایح
تصویر روایح
رایحه ها، نسیمها یا بوهایی که به مشام می رسد، بوها، بوی ها، بوهای بد یا بوی خوش، جمع واژۀ رایحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روایی
تصویر روایی
روا شدن، روا بودن، رواج، رونق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روایت
تصویر روایت
نقل و سخن و یا خبر از کسی، نقل کردن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روادع
تصویر روادع
جمع رادعه، باز دارنده ها جمع رادعه بازدارنده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواضع
تصویر رواضع
جمع راضع، دندان های شیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایا
تصویر روایا
روایت کننده (راوی)، توضیح:) ه (در راویه برای مبالغه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایح
تصویر روایح
بوها، جمع رایحه (رائحه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایی
تصویر روایی
رونق داشتن، رواج بازار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روائع
تصویر روائع
جمع رائعه، شگفت ها، رویاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایه
تصویر روایه
باز گفت باز گفتن، آبکشیدن آب بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایح
تصویر روایح
((رَ یِ))
جمع رایحه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایت
تصویر روایت
((رِ یَ))
نقل کردن مطلب، خبر یا حدیث، نقل خبر و حدیث از پیغمبر یا امام، داستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایا
تصویر روایا
((رَ))
جمع راویه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایی
تصویر روایی
((رَ))
رونق، رواج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایت
تصویر روایت
باز گفت، داستان، گفتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایی
تصویر روایی
جریان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایش
تصویر روایش
توجیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایت
تصویر روایت
Narration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روایت
تصویر روایت
narration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از روایت
تصویر روایت
narración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روایت
تصویر روایت
narasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روایت
تصویر روایت
वर्णन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روایت
تصویر روایت
vertelling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از روایت
تصویر روایت
叙述
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روایت
تصویر روایت
narrazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روایت
تصویر روایت
narração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روایت
تصویر روایت
narracja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روایت
تصویر روایت
оповідання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روایت
تصویر روایت
Erzählung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روایت
تصویر روایت
повествование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روایت
تصویر روایت
סיפור
دیکشنری فارسی به عبری