سنگها برهم نشستۀ استوار. (منتهی الارب). صخره های بهم استوارشدۀ ثابت. واحد آن راهصه است. (از اقرب الموارد) ، سنگها که سپل شتر را کوبد. (منتهی الارب). سنگهایی که چون چهارپایان پای بر آن گذارند بکوبد. (از معجم متن اللغه). الرواهص من الحجاره، سنگهایی که ستوران را بکوبد. (از اقرب الموارد)
سنگها برهم نشستۀ استوار. (منتهی الارب). صخره های بهم استوارشدۀ ثابت. واحد آن راهِصه است. (از اقرب الموارد) ، سنگها که سپل شتر را کوبد. (منتهی الارب). سنگهایی که چون چهارپایان پای بر آن گذارند بکوبد. (از معجم متن اللغه). الرواهص من الحجاره، سنگهایی که ستوران را بکوبد. (از اقرب الموارد)
رگهای اندرون ارش. (مهذب الاسماء). رگهای درون بازو یا رگهای ظاهر پنجه، واحد آن راهش. (آنندراج). رگهای ظاهر کف. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) ، عصبی است در ظاهر بازو، یا رگها و عصبی است در درون بازو. واحد آن راهش و راهشه است. (از معجم متن اللغه) ، رگهایی است در دستهای چهارپا که هنگام خوردن آنها بهم بریده میشوند. (از اقرب الموارد) ، عصب دستها. (از معجم متن اللغه)
رگهای اندرون ارش. (مهذب الاسماء). رگهای درون بازو یا رگهای ظاهر پنجه، واحد آن راهِش. (آنندراج). رگهای ظاهر کف. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) ، عصبی است در ظاهر بازو، یا رگها و عصبی است در درون بازو. واحد آن راهِش و راهِشه است. (از معجم متن اللغه) ، رگهایی است در دستهای چهارپا که هنگام خوردن آنها بهم بریده میشوند. (از اقرب الموارد) ، عصب دستها. (از معجم متن اللغه)
نام قصبه ای است در سودان وسطی دارای عرض شمالی س126 و طول شرقی س43 1 واقع در کنار رود ’گولبی نکیندی’ که به خلیج ’نیجر’ میریزد، رود مزبور در عبور از این قصبه 40 گز پهنا و 6 گز ژرفا دارد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در سودان وسطی دارای عرض شمالی س126 و طول شرقی س43 ْ1 واقع در کنار رود ’گولبی نکیندی’ که به خلیج ’نیجر’ میریزد، رود مزبور در عبور از این قصبه 40 گز پهنا و 6 گز ژرفا دارد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
ج راوی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). روات. رجوع به راوی و روات شود، در اصطلاح ادب و لغت به جمعی از مردم گفته می شود که اشعار و امثال و اقوال و اخبار مختلف عرب را جمع و نقل وروایت کنند. و رجوع به روایه و روایت و راوی شود
ج ِراوی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). روات. رجوع به راوی و روات شود، در اصطلاح ادب و لغت به جمعی از مردم گفته می شود که اشعار و امثال و اقوال و اخبار مختلف عرب را جمع و نقل وروایت کنند. و رجوع به روایه و روایت و راوی شود
اگر روز شنبه است پندارد آدینه است، دلیل که دوست و هواخواه جهودان بود. اگر به خواب دید یکشنبه است و پندارد آدینه است، دلیل بود که دوست و هواخواه اهل نفاق بود. اگر روز سه شنبه را روز آدینه پندارد، دلیل که دوست و هوادار اهل فساد بود. اگر روز چهارشنبه را روز آدینه پندارد، دلیل که دوست و هواخواه مفسدان بود. اگر روز پنج شنبه را روز آدینه پندارد، دلیل که دوست و هوادار اهل نعمت بود. جابر مغربی گر کسی به خواب بیند که روز آدینه است یا شنبه، دلیل که کاری شروع کند و پندارد در آن خیر است و شر بود. اگر به خواب بود و پنداشت شب است و روز بود، دلیل بر شر او بود - محمد بن سیرین بهترین روزها اگر به خواب بیند، روز آدینه است، بعد از آن دوشنبه و پنج شنبه است و هر چند روز را روشن تر و صافی تر بیند بهتر بود.
اگر روز شنبه است پندارد آدینه است، دلیل که دوست و هواخواه جهودان بود. اگر به خواب دید یکشنبه است و پندارد آدینه است، دلیل بود که دوست و هواخواه اهل نفاق بود. اگر روز سه شنبه را روز آدینه پندارد، دلیل که دوست و هوادار اهل فساد بود. اگر روز چهارشنبه را روز آدینه پندارد، دلیل که دوست و هواخواه مفسدان بود. اگر روز پنج شنبه را روز آدینه پندارد، دلیل که دوست و هوادار اهل نعمت بود. جابر مغربی گر کسی به خواب بیند که روز آدینه است یا شنبه، دلیل که کاری شروع کند و پندارد در آن خیر است و شر بود. اگر به خواب بود و پنداشت شب است و روز بود، دلیل بر شر او بود - محمد بن سیرین بهترین روزها اگر به خواب بیند، روز آدینه است، بعد از آن دوشنبه و پنج شنبه است و هر چند روز را روشن تر و صافی تر بیند بهتر بود.