جدول جو
جدول جو

معنی رواتی - جستجوی لغت در جدول جو

رواتی
در تداول عوام، صوری، ظاهری: دوستی فلان رواتی است، رجوع به برو در ذیل کلمه رو شود، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رواتی
ظاهری و صوری
تصویری از رواتی
تصویر رواتی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گروهی از فلاسفۀ قدیم یونان که در یکی از رواق های شهر آتن شاگردان خود را تعلیم می دادند. رواقیان فایدۀ حکمت را تعیین روش زندگی و تهذیب اخلاق می دانستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روایت
تصویر روایت
نقل کردن خبر، حدیث یا سخن از کسی، بازگو کردن سخن کسی، حدیث، خبر، حکایت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواتب
تصویر رواتب
راتب ها، وظیفه ها، مستمری ها، جیره ها، جمع واژۀ راتب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواسی
تصویر رواسی
کوه های بلند و پابرجا، کوه های استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روایی
تصویر روایی
روا شدن، روا بودن، رواج، رونق
فرهنگ فارسی عمید
جمع راسیه، ایستاها پا برجاها، کوه های استوار جمع راسیه ثابتها راسخها، کوههای سخت بنیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواتب
تصویر رواتب
جمع راتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانی
تصویر روانی
جریان سیلان
فرهنگ لغت هوشیار
ستاوندی نامی که بر گروهی از شاگردان زنون فرزانه یونانی نهاده شده زیرا او در یکی از ستاوندهای آتن آموزش می داد. پیرو مکتب رواقیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایت
تصویر روایت
نقل و سخن و یا خبر از کسی، نقل کردن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایی
تصویر روایی
رونق داشتن، رواج بازار
فرهنگ لغت هوشیار
از هم پاشیده منسوب به رفات: که حشر آمد که حشر آمد شهیدان رفاتی را (دیوان کبیر 49: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
پیرو مکتب رواقیان. (رواقیان گروهی بودند که حوزه درسشان در یکی از رواق های شهر آتن منعقد می شد)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رواتب
تصویر رواتب
((رَ تِ))
جمع راتب و راتبه، جیره ها، مستمری ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانی
تصویر روانی
((رَ))
مربوط و متعلق به روان، دستخوش بیماری روانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایت
تصویر روایت
((رِ یَ))
نقل کردن مطلب، خبر یا حدیث، نقل خبر و حدیث از پیغمبر یا امام، داستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایی
تصویر روایی
((رَ))
رونق، رواج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رواگی
تصویر رواگی
ترویج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایی
تصویر روایی
جریان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایت
تصویر روایت
باز گفت، داستان، گفتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایت
تصویر روایت
Narration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روانی
تصویر روانی
Mental, Psychedelic, Psychiatric, Psychological
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
Stoic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psychedelisch, psychiatrisch, psychologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
стоїк
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روایت
تصویر روایت
оповідання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روانی
تصویر روانی
розумовий , психоделічний , психіатричний , психологічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
стоик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
Stoiker
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روایت
تصویر روایت
Erzählung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روانی
تصویر روانی
умственный , психоделический , психиатрический , психологический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روایت
تصویر روایت
повествование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روایت
تصویر روایت
narracja
دیکشنری فارسی به لهستانی