- رواب
شهرکی (به شام) است به کوه نزدیک و این شهر قصبۀ کوهستان است. (حدود العالم)
معنی رواب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رابطه، آنچه دو تن یا دو چیز را به هم پیوستگی و ارتباط می دهد، علاقه بین دو تن یا دو چیز، علاقه، پیوند، ربط دهنده، پیونددهنده
(رَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ رابیه. (منتهی الارب) (دهار) (آنندراج) (معجم متن اللغه). رجوع به رابیه شود.
- روابی بنی تمیم، از نواحی رقّه است. (معجم البلدان). رجوع به رقه شود
- روابی بنی تمیم، از نواحی رقّه است. (معجم البلدان). رجوع به رقه شود
(رَ بِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ رابطه. (غیاث اللغات) (دزی) (ناظم الاطباء). رجوع به رابطه شود، در اصطلاح فارسی زبانان، ارتباط. رفت و آمد. مراوده. معاشرت. آمیزش
جمع رقبه، بنگردن ها زر خریدان جمع رقبه گردنها، بن گردنها، پس گردنها. یا مالک رقاب صاحب اختیار
جمع رحبه، خاک های خوب، گستره خانه ها، درگاه ها میانسراها دیگ فراخ فراخ گشاد سرزمین وسیع و پر گیاه، ساحت خانه، وسط سرای جمع رحاب رحبات
آب دهان، پاره: پاره برف پاره یخ پاره شکر، دانه شبنم، تری درخت باران خوردگی، آب گوارا، کف انگبین، ریزه مشک
