نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش حومه شهرستان خوی، واقع در جنوب باختری بخش. که از شمال به دهستان فرورق، از جنوب به بکره سنی و حومه شاهپور، از خاور به بولدیان و از باختر به قطور محدود است. موقع طبیعی آن چنین است: قسمت شمالی و خاوری: جلگه و معتدل. قسمت جنوب و باختری: کوهستانی و سالم. آب آن از رود خانه قطور و چشمه ها و محصول عمده آنجا غلات و حبوب و زردآلو و کرچک و توتون و پنبه است. این دهستان دارای 26 آبادی کوچک و بزرگ و در حدود 4490 تن جمعیت است و دیه های مهم آن رهال، خویمن، یزیدگان، سیوان، سلمکده، امیربیگ و خان دیزه است. مرکز دهستان قریۀ رهال است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش حومه شهرستان خوی، واقع در جنوب باختری بخش. که از شمال به دهستان فرورق، از جنوب به بکره سنی و حومه شاهپور، از خاور به بولدیان و از باختر به قطور محدود است. موقع طبیعی آن چنین است: قسمت شمالی و خاوری: جلگه و معتدل. قسمت جنوب و باختری: کوهستانی و سالم. آب آن از رود خانه قطور و چشمه ها و محصول عمده آنجا غلات و حبوب و زردآلو و کرچک و توتون و پنبه است. این دهستان دارای 26 آبادی کوچک و بزرگ و در حدود 4490 تن جمعیت است و دیه های مهم آن رهال، خویمن، یزیدگان، سیوان، سلمکده، امیربیگ و خان دیزه است. مرکز دهستان قریۀ رهال است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
سست و جنبان شدن گوشت یکی و آماسیدن آن بی علت بیماری. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سست شدن گوشت. (از تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)
سست و جنبان شدن گوشت یکی و آماسیدن آن بی علت بیماری. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سست شدن گوشت. (از تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)
نام شاعری است. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). و زن او مسماه به ام الحدید است. (تاج العروس) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تاج العروس ذیل مادۀ ’ح دد’ شود
نام شاعری است. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). و زن او مسماه به ام الحدید است. (تاج العروس) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تاج العروس ذیل مادۀ ’ح دد’ شود
ظاهراً به معنی سست و خرفت است، ازرهل به معنی سست و جنبان شدن گوشت بدن: بدان منگر که رهالم به کار خویش محتالم شبی تاری به دشت اندر ابی صلاب فرکالم. طیان
ظاهراً به معنی سست و خرفت است، ازرهل به معنی سست و جنبان شدن گوشت بدن: بدان منگر که رهالم به کار خویش محتالم شبی تاری به دشت اندر ابی صلاب فرکالم. طیان
امتلا معده پری معده. توضیح: تنبلی و خستگی عضلات معده یا ضعف اعصاب معده که موجب کندکاری جدار عضلانی آن شود و بالنتیجه سبب دیر گذشتن غذا از معده گردد پری و انباشته بودن معده از پر خوری و بالنتیجه ضعف جدار آن با پری معده امتلا معده ثقل
امتلا معده پری معده. توضیح: تنبلی و خستگی عضلات معده یا ضعف اعصاب معده که موجب کندکاری جدار عضلانی آن شود و بالنتیجه سبب دیر گذشتن غذا از معده گردد پری و انباشته بودن معده از پر خوری و بالنتیجه ضعف جدار آن با پری معده امتلا معده ثقل