معنی رنیه - جستجوی لغت در جدول جو

رنیه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رضیه — تصویر رضیه

(دخترانه)

مؤنث رضی، نام تنها زنی که در زمان سلطنت مسلمانان در هند سلطنت کرد

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از رقیه — تصویر رقیه

(دخترانه)

نام یکی از چهار دختر پیامبر (ص) از خدیجه

فرهنگ نامهای ایرانی

بخشی از پردۀ صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و کاملاً شفاف است و نور را به سهولت از خود عبور می دهد

فرهنگ فارسی عمید

(قَ یَ / یِ)

رجوع به پرده شود

لغت نامه دهخدا

(دُ نی یَ)

منسوب است به درنی که نام موضعی است. (از منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

(فُ نی یَ)

کاک. نان خشک. (یادداشت بخط مؤلف)

لغت نامه دهخدا

(عُ رَ نی یَ)

زن زناکار، زن گندۀ تنومند. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

(تِ یِ)

بلوکی در ولایت لان فرانسه که بر کنار کانال سن کانتن واقع است و دارای کار خانه قند و 5900 تن سکنه است

لغت نامه دهخدا

(بَ نی یَ)

معرب برنی فارسی. (یادداشت دهخدا). ظرفی است سفالین یا از شیشه. (منتهی الارب). ظرف سفالین. (از اقرب الموارد). ج، برانی ّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

لغت نامه دهخدا

تصویری از رجیه — تصویر رجیه

امیدوار امید داشته

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنمه — تصویر رنمه

آواز نیکو، گیاهی باریک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنکه — تصویر رنکه

تازی گشته شاه ماهی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنده — تصویر رنده

افزاری باشد که درودگران چوب و تخته را با ان هموار می کنند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنوه — تصویر رنوه

پاره گوشت

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنیم — تصویر رنیم

کشش آواز، آواز سرود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنین — تصویر رنین

گریه و زاری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رکیه — تصویر رکیه

چاه آب دار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رقیه — تصویر رقیه

دعا، افسون

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رعیه — تصویر رعیه

بادرم (عامه مردم)، شهروند (تبعه)، کشاورز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رضیه — تصویر رضیه

خرسند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنجه — تصویر رنجه

بیماری، رنج، درد، خرامی از روی ناز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رثیه — تصویر رثیه

روماتیسم، درد زانو و مفاصل و دستها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ربیه — تصویر ربیه

گربه، سرگین غلتان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رایه — تصویر رایه

درفش نشان سپاه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دنیه — تصویر دنیه

فرومایه پست

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بنیه — تصویر بنیه

فطرت، نهاد، وجود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترنیه — تصویر ترنیه

پارسی تازی گشته ترانه ترانه خواندن، شاداندن، پیچ دادن آوا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از آنیه — تصویر آنیه

جمع انا، آوندان آبدان ها، جمع انا ظرفها ظروف آبدانها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از قرنیه — تصویر قرنیه

قسمتی از پرده صلبیه که در جلو چشم قرار دارد و شفاف است

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فرنیه — تصویر فرنیه

از ریشه لاتینی نان تنوری کاک نان کلیچه گرد و بزرگ، جمع فرانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از قرنیه — تصویر قرنیه

((قَ یِّ))

لایه شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبور می دهد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از رنجه — تصویر رنجه

زحمت

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از رویه — تصویر رویه

ظاهر، سطح

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بنیه — تصویر بنیه

شالوده

فرهنگ واژه فارسی سره