جدول جو
جدول جو

معنی رنگدانه - جستجوی لغت در جدول جو

رنگدانه
مواد رنگین مختلف که به مواد دیگر رنگ می دهد، پیگمان
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
فرهنگ فارسی عمید
رنگدانه
الصّبّاغ
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به عربی
رنگدانه
Pigmentation
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
رنگدانه
pigmentation
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
رنگدانه
пигментация
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به روسی
رنگدانه
Pigmentierung
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به آلمانی
رنگدانه
пігментація
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
رنگدانه
pigmentacja
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به لهستانی
رنگدانه
色素沉着
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به چینی
رنگدانه
pigmentação
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
رنگدانه
pigmentación
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
رنگدانه
pigmentazione
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
رنگدانه
رنگت
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به اردو
رنگدانه
রঞ্জকতা
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به بنگالی
رنگدانه
การสร้างเม็ดสี
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به تایلندی
رنگدانه
upigaji rangi
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
رنگدانه
색소
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به کره ای
رنگدانه
色素沈着
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
رنگدانه
פִּיגְמֶנְטַצְיָה
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به عبری
رنگدانه
pigmentasi
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
رنگدانه
रंजकता
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به هندی
رنگدانه
pigmentatie
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به هلندی
رنگدانه
pigmentasyon
تصویری از رنگدانه
تصویر رنگدانه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنگ دانه
تصویر بنگ دانه
بذرالبنج، گیاهی خودرو با گل های زرد رنگ و دانه هایی به شکل لوبیا که مصرف دارویی دارد، بنگدانه، ژوسکیام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنودانه
تصویر کنودانه
تخم بنگ، شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بنگ، فنگ، بنج، زمرّد گیاه، زمرّدگیا، شاهدانج، شهدانج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنگداله
تصویر دنگداله
آبی که در زمستان در سر ناودان یا در جای دیگر یخ بسته و آویزان شده باشد، دنگاله، درگاله، گلفهشنگ، گلفخشنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رندانه
تصویر رندانه
مانند رندان، برای مثال همچو حافظ به رغم مدعیان / شعر رندانه گفتنم هوس است (حافظ - ۱۰۲)، از روی رندی و زیرکی
فرهنگ فارسی عمید
(سَ نَ / نِ)
چینه دان مرغ. (آنندراج). سنگدان و معده سوم طیور. (ناظم الاطباء) ، غله ای است که اهل هند آنرا کلتهی خوانند. (آنندراج). نوعی از غله، سفالگر، کار خانه سفالگری، بتکده، بت ساز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ)
أذنه. ورق الحب، و آن برگ اولی است که از دانه سر زند. (یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(رِ دا نَ / نِ)
چون رندان. مانند رندان. در حالت و هیئت و افکارو عقاید مانند رندان. رجوع به رند شود:
پیچیده یکی لامک رندانه به سر بر
بربسته یکی گزلک رومی به کمر بر.
سوزنی.
همچو حافظ برغم مدعیان
شعر رندانه گفتنم هوس است.
حافظ.
رندانه کرد عقل که از بزم دور رفت
مسکین حریف شیشۀ آتش زبان نبود.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ)
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی و دوساله است. و ارتفاعش بین 40 تا 60 سانتی متر است و برگهایش پوشیده از کرک و چسبنده است. گل آذینش گرزن یکسویه و جام گلش نامنظم و زرد روشن است. و در روی آن خطوط ارغوانی رنگ دیده میشود. بوی گلش نامطبوع و متعفن است و گاهی بجای لکه های ارغوانی لکه های سیاه بر روی گل مشاهده میشود. این گیاه دارای مادۀ سمی بنام هیوسیامین میباشد که ماده ای است مخدر و مسکن. بنگ. بنج. علف تخم بنگ. گیاه بزرالبنج. سیکران. سکران. بذرالبنج. ازمایلوس. اقطفیت. اسقیراس. اجواین خراسانی. کیرجک. خادعهالرجال. خداعهالرجال. سوکران ارسطور. بنگ سیاه. (فرهنگ فارسی معین). اقسام آن:
- بنگ دانۀ بلوچستانی، گونه ای بنگ دانه که در هند و بلوچستان روید. بنگ بلوچستانی. سکران هندی.
- بنگ دانۀ زرد، گونه ای بنگ دانه که گلهایش زردرنگ است. تعداد این گونه بیشتر از سایر انواع است. بنگ زرد. سکران کبیر. سکران اصغر.
- بنگ دانۀ سفید، گونه ای بنگ دانه که گلهایش سفیدرنگ است. بنگ. بنج. بنگ سفید. اوسقوامس. بومرجوف. (فرهنگ فارسی معین) ، بوی خوش و ناخوش. ج، بنان. (منتهی الارب) (آنندراج) (بحرالجواهر) (ازاقرب الموارد). بوی خوش. ج، بنان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کنودانه
تصویر کنودانه
شاهدانه تخم بنگ
فرهنگ لغت هوشیار
آبی که در زمستان در بالای ناودان یا محلی دیگر یخ بسته آویزان گردد دنگداله گلفهشنگ
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی و دو ساله است و ارتفاعش بین 40 تا 60 سانتی متر است و برگهایش پوشیده ازکرک و چسبنده است. گل آذینش گرزن یکسویه و جام گلش نامنظم و زرد روشن است و در روی آن خطوط ارغوانی رنگ دیده میشود. بوی گلش نامطبوع و متعفن است و گاهی بجای لکه های ارغوانی لکه های سیاه بر روی گل مشاهده میشود. این گیاه دارای ماده ای سمی بنام هیوسیامین میباشد که ماده ایست مخدر و مسکن بنگ بنج علف تخم بنگ گیاه بزرالبنج بذرالبنج سکران سیکران ازمایلوس اقطفیت اسقیراس اجواین خراسانی کیرجک خادعه الرجال خداعه الرجال سو کران ارسطو بنگ سیاه. یا بنگ دانه بلوچستانی. گونه ای بنگ دانه که در هند و بلوچستان روید بنگ بلوچستانی سکران هندی. یا بنگ دانه زرد. گونه ای بنگ دانه که گلهایش زرد رنگ است. تعداد این گونه بیشتر از سایر انواع است بنگ زرد سکران کبیر سکران اصفر. یا بنگ دانه سفید. گونه ای بنگ دانه که گلهایش سفید رنگ است بنگ بنج بنگ سفید اوسقوامس بومرجوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رندانه
تصویر رندانه
از روی رندی و زیرکی
فرهنگ لغت هوشیار