- رنجیدن
- آزرده شدن دلتنگ گشتن ملول شدن
معنی رنجیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- رنجیدن
- آزرده شدن، دل تنگ شدن، ملول شدن،
برای مثال بیهوده مرنج چون توان آسودن / می باش چنان که می توانی بودن (سنائی - لغت نامه - رنجیدن)
- رنجیدن ((رَ دَ))
- آزرده شدن
- رنجیدن
- Anguish
- رنجیدن
- страдать
- رنجیدن
- quälen
- رنجیدن
- страждати
- رنجیدن
- cierpieć
- رنجیدن
- angustiar
- رنجیدن
- angosciare
- رنجیدن
- angustiar
- رنجیدن
- angoisser
- رنجیدن
- kwellen
- رنجیدن
- दुखी होना
- رنجیدن
- menderita
- رنجیدن
- يشتكي
- رنجیدن
- לסבול
- رنجیدن
- 고통을 겪다
- رنجیدن
- acı çekmek
- رنجیدن
- kuumia
- رنجیدن
- ทุกข์ทรมาน
- رنجیدن
- যন্ত্রণা ভোগ করা
- رنجیدن
- رنج اٹھانا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سخت در هم کشیده و کوفته شدن، چین بهم رساندن چین و شکن شدن، درشت گردیدن
درهم کشیده شدن، پرچین و شکن شدن، فشرده شدن، افسرده شدن
نادرست نویسی ترنجیدن
کمک کردن یاری کردن
تراشیدن چوب و فلز رنده کردن، جلا دادن صیقل دادن، هموار کردن برابر ساختن
آزرده دلتنگ
زاری کردن