- رنجقان (رَ جِ)
دهی است کوچک از دهستان رباطات بخش خرانق شهرستان یزد. دارای 15 تن سکنۀ شیعه و فارسی زبان می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
معنی رنجقان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگدان، انگژد، انگیان، انگژه، انگوژه، رافه
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنگان، بادرونه، بادرویه، بادرنجبویه
آزرده شدن، دل تنگ شدن، ملول شدن، برای مثال بیهوده مرنج چون توان آسودن / می باش چنان که می توانی بودن (سنائی - لغت نامه - رنجیدن)
(مَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه است و 303 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
گیاهی از تیره ّ چتریان که علفی است و پایا میباشد. این گیاه در اکثر صحاری ایران فراوانست. ارتفاعش 2 تا 5، 2 متر و ریشه اش راست و ستبر است ابر کبیر حلتیت انجدان انگوزاکما انگیان
پارسی تازی شده انگدان از گیاهان دارویی اشتر غاز گلوپر، نام روستایی است نزدیک کاشان انگدان
